یادداشت مهسا
دیروز
یادداشتی بر آسیاب کنار فلوس: آسیاب کنار فلوس یک رمان خودزندگینامه شناخته میشود. مریان خود مگیست، و ایزاک برادرش، تام تالیور. غیر از آن چطور میشد کودکی و خاطرات گرانبها را اینطور باشکوه و ملموس ادا کرد؟ در داستانی که مریان اوانز روایت میکند، خانوادهای روستانشین را میبینیم. بسیار ظریفتر از ادام بید، و پیچیدهتر در احساسات، مریآن اوانز قضاوت دربارهی کاراکترها را برای خواننده ناممکن میکند. سرنوشت کاراکترهایش، احتمالا آن چیزی نیست که ما میخواهیم، اما مریان نسبت به حقیقت، با کاراکترها مهربانتر برخورد میکند، و خودش (مگی) را از عذاب سنگینی که میکشد، نجات میدهد. مگی در پایان به آغوش برادر میرسد، اما مریان از این لذت محروم میماند. این رمان را از ادام بید بیشتر دوست داشتم، به چندین دلیل. اختصاص بخش زیادی از رمان به ایام کودکی، از جذابترین ویژگیهای رمان است، همچون دیوید کاپرفیلدِ دیکنز. همنشینی با کاراکتر مگی و حس اینکه دربارهی خودت در یک داستان بخوانی، از دلایل منحصربهفرد بودن کتاب برای خودم بود. الیوت در این رمان بیشتر از ادام بید به اجتماع روی میآورد، و نقد اجتماعی او یکی از بزرگترین نقشها را در ساختن بستر رئالیسم رمان داشته است. رئالیسمِ داستانهای الیوت، بیش از خواهران برونته بر دلم مینشیند. این رئالیسم روی پیچیدگی انسان و تناقض احساسات و تصمیمات، و سختی اراده تمرکز دارد، و همچنان محیط را بهدقت آنالیز میکند. الیوت با دنیای درون، طبیعت و موسیقی کاری میکند تا واقعگراییاش برای خواننده کسلکننده نباشد. ادام بید ستایش زندگی شبانی بود و آسیاب کنار فلوس، تشریح تنهایی است. الیوت بررسی میکند آدمی تا کجا میتواند خود را از فراغت و آسایش و عشق جدا کند، و به خود درد و ریاضت تحمیل کند. اینکه تا چه اندازه میتوان خود را سرزنش کرد، و خود را سزاوار تنبیه دانست. آسیاب کنار فلوس، جنگ انسان با خود است، تا بتواند در کنار دیگران تاب بیاورد. شرح کودکی و اهمیتی که الیوت برای مهمترین رابطهی مگی در زندگیاش، یعنی رابطهاش با برادرش، قائل است، تماماً در خدمت اتفاقاتیست که در دویست صفحهی پایانی رمان رخ میدهند. چرا که اگر با روحیهی سرزنشگر مگی آشنا نباشیم انگیزهی او از تصمیماتش را درک نخواهیم کرد. انگیزهاش از اینکه چرا باید خود را از هرچه برایش خوشایند است کنار بکشد، توان برداشتن دست گذشته از روی شانه اش را نداشته باشد، و خود را سزاوار رنج بداند. الیوت به کاراکترهای رمان با ظرافتی شگرف پرداخته است. تام، فیلیپ، استیون، لوسی و خالههای دیکنزیاش همگی با زرقوبرق مخصوصشان خودنمایی میکنند. میتوانم بسیار برای آسیاب کنار فلوس بنویسم، اما به همین اندازه بسنده میکنم. رمان را به زبان اصلی و در قالب ebook خواندم، در کنار آن به ترجمهاش توسط ابراهیم یونسی مراجعه میکردم. با چشمپوشی از استغفراللهها و سبحاناللهها و ماشاءاللههایی که در ترجمه به کار رفته، بسیار به نثر الیوت نزدیک است. با این حال ترجمه از کتاب اصلی سختخوانتر است. آری داستان دربارهی خواهر و برادری به نامهای مگی و تام است؛ و از کودکی آغاز میشود تا آغوشی که رهایی از آن ممکن نیست. داستان از بهم پیوستن مگی و تام شروع میشود و دوباره با بهم پیوستن خواهر و برادر پایان مییابد. در این میان هرچه اتفاق افتاد، در یک لحظه به فراموشی سپرده شد و تنها خاطراتی تیره برای آنها که ماندند و غمی فزاینده برای خوانندهای که من باشم باقی ماند.
(0/1000)
دیروز
0