یادداشت مسعود آذرباد
1401/8/1
وقتی کتاب را تمام کردم، حاضر بودم یک دست و یک پای خودم را بدهم ولی فرم این کتاب را با ایده و دیدگاه خودم مینوشتم! انقد که این کتاب خوب است. البته خیلی ذوقزده نشوید! این کتاب برای تازه کتابخوانها کند است و تاحدی حوصله سربر. ولی در کل کتاب خوشخوانی است. فکر آدم را حسابی مشغول میکند. حالا داستان از چه قرار است؟ قهرمان داستان، حرامزادهای است که نطفهاش از تجاوز ارباب خانه به خدمتکارش شکل گرفته است. او زندگی معمولی و عادیاش را دارد تا اینکه میمیرد! اما این مرگ سرآغاز همه چیز است. او دوباره به دنیا میآید! در همان مکان و زمان که میانه دهه چهارم قرن بیستم در انگلستان است. او زندگی قبلیش را هم به دنیا میآید. او درگیر یک چرخه تکراری میشود، میمیرد و زنده میشود و دوباره میمیرد و زنده میشود. در این میان ما علاوه بر یک قصه خوب و شخصیتهای پخته، با پرسشهای اساسی هم روبرو میشویم که میتواند حسابی ما را مشغول کند. زمان چیست؟ مرگ واقعی کجاست؟ چرا ما باید دچار مصیبتهای خاص باشیم و این وسط خدا کجاست؟
(0/1000)
نظرات
1401/8/1
کاش ایده خودتون رو بنویسید. بخصوص که برای نوشتن لازم نیست دست و پایی از دست بدین. فقط وقت بذارید و اراده و توکل و ذهن پویا رو به خدمت بگیرید.
3
0
1401/8/1
بله فرمایشتون صحیح هست. باید همین ماها بنویسیم تا جای خالی آثار با فرم خوب و محتوای غنی دینی در کشور و دنیا پر بشه. باور کنید هیچکس دیگری این کار رو نمیکنه. یا هر کسی که نکته رو گرفت و احساس وظیفه کرد و با دانش کافی وارد قضیه شد، انجامش میده یا همین وضع فعلی ادامه پیدا میکنه🙂 دیدم که میگما. گفتم و توصیه کردم به بزرگان و آبی گرم نشده ازشون. پس فقط یک راه هست و اونم انجام دادنش به تنهایی. یکی دو نفرم باز یکی دونفره. تازه خدا هم هست😊
0
1401/8/1
انشاءالله که این مسیر سخت را ادامه میدهیم وآثاری درخورو قابل احترام برای مخاطب ایرانی تولید خواهیم کرد
0
1401/8/2
بعضی کتاب ها رو آدم وسوسه میشه بخونه و چقدر هنرمندی میخواد بتونی آدم ها رو وسوسه کنی برای خوندن کتاب باید بگم من برای خوندن این کتاب با این معرفی وسوسه شدم
1
0
1401/8/1
0