بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت رعنا حشمتی

                درواقع سه و نیم ستاره.
نمی‌تونم بگم که دوستش داشتم. نمی‌تونم بگم که نداشتم.
عجیب بود. برام خوندنش یکم سخت و طولانی بود. با توجه به اینکه رمان نوجوانه، می‌بایست خیلی زودتر خونده بشه، ولی نشد! طول کشید. خسته‌ام کرد. با اینکه خیلی چیزهایی داشت که می‌تونستم دوستش داشته باشم. ستاره‌ها و ماه و جادو و اژدها و جادوگر و پرنده‌های کاغذی.
چی از این‌ها قشنگ‌تر و دوست‌داشتنی‌تر؟  ولی... نمی‌دونم. شاید هم از ترجمه بود، که خیلی دلنشین نبود برام... یه جاهایی حس می‌کردم خیلی شعاریه. اندوه، امید، عشق!

پ.ن: نشر پرتقال رو دوست ندارم. کتاب‌های خوبی چاپ می‌کنه، جلدهای پرزرق و برقی داره، طراحی‌هاش قشنگن؛ اما انگار همین‌ها باعث می‌شه دوستش نداشته باشم. احساس کنم کالایی‌تر داره نگاه می‌کنه به کتاب‌ها. برای فروشِ بیشتر. انگار عشق کمتری توشه. باید بیشتر فکر کنم که چرا همچین حسی دارم درونم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.