بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت نفیسه سادات موسوی

                خود آگاتا کریستی درباره این کتاب گفته که یکی از 5 اثر برترش است. داستان بر خلاف اکثر داستانهای آگاتا کریستی چندان پر تنش نیست. هیجان در سرتاسر کتاب گسترده نشده و تعلیق سهم بیشتری از فضا را به خود اختصاص میدهد. کاراگاهان سرشناس کریستی ( پوارو و خانم مارپل) هم در این کتاب حضور ندارند و گره داستان را قرار است یک دوست خانوادگی در سایه تحقیقات پلیس از کند. تا نیمه داستان هم چندان مشخص نیست اهمیت ماجرا به اندازه ای که نویسنده آن را دوست دارد هست. اما هرچه به صفحات پایانی کتاب نزدیک میشویم هیجان لحظه به لحظه اوج میگیرد. در کمتر از 50 صفحه چندبار نظرمان درباره قاتل تغییر میکند و در جایی که تقریبا مطمین شده ایم که قاتل کیست، آگاتا کریستی با مهارت هرچه تمامتر برگ برنده اش را رو میکند و متوجه مان میکند که بازهم رودست خورده ایم! 
پایان بندی تراژدیک کتاب مثل فیلم سینمایی جزیره شاتر است. یعنی وقتی صحنه پایانی اتفاق می افتد تازه ذهنمان شروع به کنکاش در جای جای داستان میکند تا نکاتی را که از چشممان دورمانده بود اما در معرض دیدمان بود پیدا کنیم. من، میخواستم کتاب را مجددا بخوانم اما به جای آن اشتباه کردم و فیلم سینمایی crooked house که از روی این اثر اقتباس شده دیدم. گرچه فیلم در کلیات به کتاب وفادار بود اما تقریبا در جزییات و نسبت شخصیت ها و مسایل متعددی خودسر و متفاوت عمل کرده بود و هنر آگاتا کریستی مغفول مانده بود
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.