یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

        گمانم این کوتاه‌ترین نمایشنامه‌ای بوده که تا حالا خوانده‌ام و در عین این میزان کوتاه بودنش چقدر برنده و غریب بود. یک مونولوگ عجیب و غریب درباره‌ی خیانت از زبان زنی که به او خیانت شده! خواندن کلمات و جملات خانم ایکس مو بر تن آدم سیخ می‌کرد و فقط کسی که خیانت را (از زاویه‌ی هر یک از سه نفر دخیل در این ماجرا) تجربه کرده باشد تمام و کمال می‌تواند تلخی و گزندگی این مونولوگ را درک کند. مونولوگ خانم ایکس شبیه نوعی جلسه‌ی گشتالت‌درمانی بود. انگار دوشیزه ایگری نقش فرد خیالی روبه‌روی صندلی داغ را ایفا می‌کرد.
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.