یادداشت مهرداد احمدنژاد

استبداد علم
        هنگام مطالعه‌ی این کتاب ابدا نمی‌دانید که چه چیزی در حال وقوع است؛ آیا گزارشی از چند سخنرانی درباره‌ی علم و فلسفه‌ی علم است یا بررسی تاریخ و فرهنگ یونان باستان؟ حمله‌ای تمام عیار به ساحت علم است یا تلاشی متواضعانه برای نشان دادن بدیل‌های عقلانی دیگر؟ نخواهید دانست که با چه چیزی طرفید اما در انتها درمی‌یابید که بیش از پیش به تکثر قائلید. 
او به معنای واقعی آنارشیست است اما این پراکنده‌گویی‌ها و نامرتبط بافی‌هایش در انتها معنادار می‌شوند. قطعات پازلی که در بادی امر مربوط به دو پازل متفاوت(مثلا فلسفه و ادبیات) می‌نمایند اما پس از چیده شدن قطعات کنار هم و با ظاهر شدن تصویر نهایی، نادرستی تصور اولیه‌تان را درمی‌یابید. بنابراین حتی شاید با این اثر آبرویی برای آنارشیسم هم خریده باشد.
او چنان که ‌به وی نسبت می‌دهند دشمن علم نیست بلکه دشمن علم‌زدگی است و این کار را نه با انکار اهمیت و توفیق علم بلکه با نشان دادن تکثرها و ناپیوستگی‌های روشی و عقلی به نمایش می‌گذارد. علم چسبیدن به یک روش و مکتب نیست بلکه بهره‌گیری خلاقانه(و شاید مستانه) از همه‌ی ظرفیت‌های انسانی برای شناخت است؛ خواه شناخت عملی و خواه شناخت نظری؛ چه ابژه‌ی شناخت در دسترس و قابل شناخت باشد و چه پنهان و مستور از قوای شناختی. حاصل فعالیت‌های دانش‌مندان نیز امر واحدی نیست و لزوما در قالب آثار مکتوب و فرمول‌بندی شده جای نمی‌گیرد. فایرابند در پی فراهم آوردن ردیه‌ای هنرمندانه بر ایده‌ی وحدت علوم است، وحدت پوچی که علم‌زدگان ترجیح می‌دهند آن را ترویج و تبلیغ کنند و شک و تردید درباره‌ی آن‌ را از اذهان و اعیان محو کنند.
با اینکه مترجم دانشجوی دکترای فلسفه علم است اما معادل‌گذاری انجام شده توسط ایشان برای برخی اصطلاحات عجیب و نامعمول می‌نماید. مثلا speculation به نظریه‌پردازی برگردانده شده و نه نظرورزی؛ fact به پدیده‌های طبیعی تعبیر شده نه امر واقع و behaviour کنش است نه رفتار و ده‌ها مورد دیگر. به نظر می‌رسد مترجم منتقل کردن معنای کلی عبارات را مهم‌تر از دقت در واژه‌گزینی عبارات تخصصی می‌دانسته؛ رویه‌ای که همچون رویه‌ی فایرابند آنارشیستی است و احتمالا چندان مورد تأیید مترجمان چیره‌دست نیست. با این حال گستره‌ی موضوعی سخنان فایرابند که از فیزیک تا ادبیات و تا تاریخ و فرهنگ یونان باستان کشیده شده ترجمه‌ی چنین اثری را تبدیل به امری طاقت‌فرسا کرده است. بنابراین می‌توان از ایرادات دیگر ترجمه چشم‌پوشی کرد و به سرانجام رساندن ترجمه‌ی این اثر را اتفاق میمون و مبارکی قلمداد کرد. استبداد علم اثر اصلی فایرابند نیست و برای فهم عمیق و دقیق او باید به آثار دیگرش نظیر «علیه روش» نیز مراجعه کرد اما مطالعه‌ی این کتاب که چندان هم سخت و طاقت‌فرسا نیست شاید برای آشنایی ابتدایی با ایده‌های او گزینه‌ی مفید و معقولی باشد.
      
71

10

(0/1000)

نظرات

آقا عجب مروری.
به نظرت با شناختی که از منِ پراکنده داری، پیشنهاد می‌کنی این کتاب رو؟ 
8

2

بعد از خوندن این مرور پشیمون شدم که چرا کتاب رو نخریدم. و هرچی گشتم دیدم ناموجوده... 

2

آره، خیلی مرور ترغیب‌کننده و به سامانی بود. 
@Mohamadrezaimani 

1

والا به نظرم بستگی به این داره که هدفت از خوندنش چی باشه. اگر کلا نمی‌خوای خیلی جدی به فلسفه علم ورود کنی بهت می‌گم نخونش چون پراکنده‌گوییش واقعا اذیت می‌کنه و ازون طرف هم یه جاهایی واقعا تند رفته که اگر از بقیه landscape فلسفه علم آگاه نباشی یهو به خودت میای می‌بینی این علم چی بود به ما چپوندن :) در صورتی که اینقدرا هم آش شور نیست. به نظرم ازین جهت که میره تو یونان و یه نکاتی رو ازونجا می‌کشه بیرون ممکنه برات جذاب باشه. 

1