استبداد علم

استبداد علم

استبداد علم

پل فایرابند و 2 نفر دیگر
4.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

4

شابک
9786226700078
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1399/7/27

توضیحات

        «پل فایرابند» از بزرگ ترین فیلسوفان علم قرن بیستم است. او در کتاب حاضر، عناصر اصلی فلسفه بالیده و جاافتاده خود را استادانه با داستان بسیار جذابی درآمیخته است: داستان ظهور عقل گرایی در یونان باستان که سرانجام به تکوین و تثبیت «جهان بینیِ علمیِ اسطوره ای» منتهی شده است. استدلال فایرابند، این است که برخی مفروضاتِ بسیار شایع و مبناییِ «علوم تجربی» به  کل کاذب اند، و عناصر اساسیِ ایدئولوژیِ علمی برمبنای تعمیماتِ بسیار سطحی ای بنا شده است که سوءفهم های مضحکی از ماهیت حیات بشری به دنبال داشته است. او می گوید نظریه پردازی های علمی نه تنها مسائل مبرم عصر ما، نظیر جنگ و فقر را حل نکرده است بلکه به جای مواجهه با امور جزئیِ واقعی که می تواند حیات بشر را معنادار سازد، به تجلیل و تکریم کلی بافی های فانی می پردازد. از آنجا که عینی  بودن و جهان شمول بودنِ علم بر تجرید و انتزاع گری مبتنی است، این امور به معنای دقیق کلمه تبعات نامطلوبی به همراه خواهد داشت، چراکه انتزاع میان اندیشه ها و تجربه های ما شکاف می اندازد و سرانجام به زوالِ هردو می انجامد. اصحاب نظر، به رغم ارباب عمل، تمایل دارند که استبداد را از طریق مفاهیم خود تحمیل کنند و به دور از تجارب درونی ای که زندگی را معنادار می سازند، دست به تجرید و انتزاع بزنند. فایرابند استدلال می کند که تجربه عملی نسبت به هر نظریه محضی که تاکنون وجود داشته، برای نیل به واقعیت راهنمای بهتری است و تأکید می کند که هیچ استبدادی نیست که نتوان در مقابل آن ایستاد، حتی اگر با بهترین نیات ممکن اعمال شود.
      

یادداشت‌ها

          هنگام مطالعه‌ی این کتاب ابدا نمی‌دانید که چه چیزی در حال وقوع است؛ آیا گزارشی از چند سخنرانی درباره‌ی علم و فلسفه‌ی علم است یا بررسی تاریخ و فرهنگ یونان باستان؟ حمله‌ای تمام عیار به ساحت علم است یا تلاشی متواضعانه برای نشان دادن بدیل‌های عقلانی دیگر؟ نخواهید دانست که با چه چیزی طرفید اما در انتها درمی‌یابید که بیش از پیش به تکثر قائلید. 
او به معنای واقعی آنارشیست است اما این پراکنده‌گویی‌ها و نامرتبط بافی‌هایش در انتها معنادار می‌شوند. قطعات پازلی که در بادی امر مربوط به دو پازل متفاوت(مثلا فلسفه و ادبیات) می‌نمایند اما پس از چیده شدن قطعات کنار هم و با ظاهر شدن تصویر نهایی، نادرستی تصور اولیه‌تان را درمی‌یابید. بنابراین حتی شاید با این اثر آبرویی برای آنارشیسم هم خریده باشد.
او چنان که ‌به وی نسبت می‌دهند دشمن علم نیست بلکه دشمن علم‌زدگی است و این کار را نه با انکار اهمیت و توفیق علم بلکه با نشان دادن تکثرها و ناپیوستگی‌های روشی و عقلی به نمایش می‌گذارد. علم چسبیدن به یک روش و مکتب نیست بلکه بهره‌گیری خلاقانه(و شاید مستانه) از همه‌ی ظرفیت‌های انسانی برای شناخت است؛ خواه شناخت عملی و خواه شناخت نظری؛ چه ابژه‌ی شناخت در دسترس و قابل شناخت باشد و چه پنهان و مستور از قوای شناختی. حاصل فعالیت‌های دانش‌مندان نیز امر واحدی نیست و لزوما در قالب آثار مکتوب و فرمول‌بندی شده جای نمی‌گیرد. فایرابند در پی فراهم آوردن ردیه‌ای هنرمندانه بر ایده‌ی وحدت علوم است، وحدت پوچی که علم‌زدگان ترجیح می‌دهند آن را ترویج و تبلیغ کنند و شک و تردید درباره‌ی آن‌ را از اذهان و اعیان محو کنند.
با اینکه مترجم دانشجوی دکترای فلسفه علم است اما معادل‌گذاری انجام شده توسط ایشان برای برخی اصطلاحات عجیب و نامعمول می‌نماید. مثلا speculation به نظریه‌پردازی برگردانده شده و نه نظرورزی؛ fact به پدیده‌های طبیعی تعبیر شده نه امر واقع و behaviour کنش است نه رفتار و ده‌ها مورد دیگر. به نظر می‌رسد مترجم منتقل کردن معنای کلی عبارات را مهم‌تر از دقت در واژه‌گزینی عبارات تخصصی می‌دانسته؛ رویه‌ای که همچون رویه‌ی فایرابند آنارشیستی است و احتمالا چندان مورد تأیید مترجمان چیره‌دست نیست. با این حال گستره‌ی موضوعی سخنان فایرابند که از فیزیک تا ادبیات و تا تاریخ و فرهنگ یونان باستان کشیده شده ترجمه‌ی چنین اثری را تبدیل به امری طاقت‌فرسا کرده است. بنابراین می‌توان از ایرادات دیگر ترجمه چشم‌پوشی کرد و به سرانجام رساندن ترجمه‌ی این اثر را اتفاق میمون و مبارکی قلمداد کرد. استبداد علم اثر اصلی فایرابند نیست و برای فهم عمیق و دقیق او باید به آثار دیگرش نظیر «علیه روش» نیز مراجعه کرد اما مطالعه‌ی این کتاب که چندان هم سخت و طاقت‌فرسا نیست شاید برای آشنایی ابتدایی با ایده‌های او گزینه‌ی مفید و معقولی باشد.
        

10