یادداشت
1400/10/22
فی نفسه طرح مباحثی در تثبیت حق مخالف از جانب چهره های مشروع دینی امری قابل تحسین است. ولی داعیه اصلی که کتاب، مازاد بر این موضع دارد این است که نشان بدهد یک چنین مقولاتی در فقه سنتی به مراتب تاریخ بلندبالاتری دارد تا مسائل مصلحت اندیشانه مستحدثه کنونی. این امر خود محملی برای دو امر است که یکی مثبت و دیگری منفی است: مثبت آنکه نشان می دهد خصلت غیرحکومتی بودن شیعه در طول تاریخ لاجرم انان را در تثبیت حق مخالفین مصر گردانیده است و مثلا در فصل هایی که به به مفهوم «استقاثه» یا »کالآله» می پردازد نشان می دهد که غالب فقهای سنتی از این منظر به حقوق مخالفین ارج می داده اند. ولی وجه منفی امر آن است که از سویی توقع شیعیان برای جستجویی هرچیزی در تاریخ خویش را تشدید می کند و حجابی بر تمنای خلق مفاهیم جدید می انداز و از سویی دیگر، در روش شناسی تفسیر سنت ائمه اطهار تغییری ایجاد نمی کند؛ روشی که حال ممکن است در چنین موضعی بتواند کارساز باشد ولی در موارد متعدد دیگر ناکارآمدی خویش را ثابت کرده است.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.