یادداشت محمدامین مسلمی

                واقعیت‌ش رمان عجیبی بود، یعنی جا داره حرف درباره‌ش زیاد زد.
در‌ واقع می‌شه مضامین‌ش رو سطح‌بندی‌کرد. یعنی در یک سطح بیرونی، متنِ روان، ترجمهٔ خودمونی، شیوا و بدور از ادبی سازی داشت.
از طرفی وقتی در قالب موقعیت‌ها و سناریوهای داستان کلی می‌بینی، انگار یکسری اتفاقات دنیای روزمره خودمون داره به بازی گرفته می‌شه. با فراز و نشیب‌‌های روزمره شروع می‌کنه به تلنگر زدن.
به نظر می‌آمد یک مقدار نویسنده انگار دچار افسردگی یا زدگی از محیط اطراف‌ با بحران روحی شده بوده.
در پایان من خودم به شخصه انتظار نقطه ختم شگفت‌انگیزتری داشتم، حداقل این‌گونه پر شتاب تمام نمی‌شد!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.