یادداشت زهره دلجوی کجاباد

                از آن کتابهایی است که باید در وقت درستش خوانده شود. اگر شرایط مخاطب هنگام خواندن این کتاب، طوری باشد که به مرگ بیشتر از زندگی علاقه داشته باشد، این کتاب برای هم‌دردی و تسکین و تایید احساسات او فوق‌العاده است. رمان با مرگ شروع می‌شود و با مرگ هم تمام می‌شود. اول مرگ مادر و آخر مرگ پدر. در این بازه روایت فرزندی خوانده می‌شود که گرفتار برزخ می‌شود. رمان مخاطب را از میان زندگان و جهان آن‌ها بیرون می‌کشد و در برزخ بی‌حاصل کومالا آواره می‌کند. برزخی بین هستی و نیستی. شخصیت‌ها همه مرده‌اند، اما نه کامل. کنش‌هایشان هم همه مرگ‌بار و ناقص است. رمان برای من رنج بودن در برزخ بی‌تصمیمی و نداشتن قطعیت را زنده کرد.
 اما چیزی که بیشتر از محتوای کتاب توجهم را به خود جلب کرد، نثر فوق‌العاده و تصویرسازی‌های بدیع و پرقدرت رولفو بود. قطعا ترجمه هم عالی بوده است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.