یادداشت محدثه محمدزاد
1401/11/10
بسم الله. یک. «من دوست دارم که در غزل بمیرم؛ در غزلی که دوباره سالهای سال خواهدزیست.» سیمین بهبهانی و کتاب ترنم غزل را با این دو جمله به خاطر میسپارم. دو. سیر صعودی سیمین بهبهانی شگفتانگیز است و توجه درخور کامیار عابدی به این صعود تحسینبرانگیز. کار اصلی عابدی اصلاً نشاندادن همین پیشرفت است، پیشرفت در زبان، در وزن، در تصاویر، در مفاهیم و در شعر! سه. در مقدمهای که بهبهانی بر دفتر خطی ز سرعت و از آتش مینویسد: «ابداع وزن، از نظر من، یک کشف است، نه یک آفرینش». سپس «با استفاده از اطلاعات دقیق و راهنمایی» ابوالحسن نجفی فهرستی از وزنهای بیسابقه و کمسابقه را در پایان کتاب میآورد. و سرانجام اینکه «خواه این وزنها، خاص غزل من و بیسابقه، و خواه با سابقهٔ اندک قبلی باشد، به هر صورت تلاشی است در کار وسعتبخشیدن به گسترهٔ ضرب غزل. و بیشتر این نکته اهمیت دارد که در این اوزان، در محدودهٔ این ضربها، سخنم کاملاً طبیعی و دور از حشو و زوایدی است که برای پر کردن وزن، غالباً در نمونههای عروضی موجود به چشم میخورد.» و به قول علیمحمد حقشناس: «با افزودن بیش از چهلویک وزن کمسابقه یا بهکلی بیسابقه بر اوزان غزل، این قالب کهنه را هویتی نو بخشید، آن را پذیرای پیامهای نو و معانی امروزی کردهاست. کار سیمین بهبهانی، مهم، تنها از این رو است که این آشناییزدایی نه از سر تفنن، که به ضرورت مضامین و مفاهیم تازهای صورت بسته که سیمین از هستی و حیات امروزین برگرفته و پیام هنر خود کردهاست؛ مفاهیم و مضامینی که بدون آشناییزدایی از قالب غزل یا در آن خوش نمینشستند و یا اگر در آن قالب نشانده میشدند، غباری از مضامین سنتی که با غزل اختترند، بر آنها مینشست.» چهار.کتاب کمحجم و روانی است. خواندنش زمان زیادی نمیبرد. پنج. با این کتاب حیفم آمد که چرا شعر بهبهانی را جدی نگرفتهام و مشتاق شعرش شدم...
(0/1000)
محدثه محمدزاد
1401/11/17
0