یادداشت محمدقائم خانی

                کمونیست‌ها در جریان مبارزات تشکیلاتی خود، به بحث کتاب خوانی هم توجه می‌کردند. کتاب‌هایی مشخص می‌کردند که نیروهای تشکیلاتی باید می‌خواندند و در مسیر مبارزه، آگاه می شدند. حزب توده هم به تبع اصل خود، چنین برنامه‌ای در تیم‌های مبارزاتی خود داشت. در میان آن کتب، رمان‌هایی هم قرار داشت که با هدف آگاهی بخشی مبارزاتی در دستور کار قرار می گرفت و غنای ادبی یا سرگرمی، چندان جایی در انتخاب آن‌ها نداشتند. یکی از این آثار، خرمگس نوشته اتل لیلیان وینیچ بود. 
هرچند پیام‌های این کتاب کاملاً در جهتِ برانگیزانندگی مبارزاتی کمونیست‌ها قرار داشت، و حتی باید اذعان کرد که در بسیاری از عناصر چون صحنه‌پردازی و فصل‌بندی و توصیف و شخصیت‌پردازی، انتظاری را که از یک رمان عالی مد نظر است را برآورده نمی‌کند، اما جوهره رمان را داراست و با پیرنگِ تا حدی مناسبش، لحظات پرتنش و احساسات نابی را ایجاد می‌کند. به خصوص بهره خوب نویسنده از نگارش دیالوگ‌های درخشان پیش‌برنده و ساخت صحنه‌های ملاقات شخصیت‌ها با هم، در عین افزایش کشش و تعلیق، توانسته برش عمیقی از زندگی را پیش چشم مخاطب قرار بدهد و دریافت‌های عمیقی از انسان و سرنوشتش در اختیار خواننده بگذارد. 
اگر این کتاب با کمی اغماض در پردازش برخی از عناصر داستان، و بیشتر معطوف به صحنه‌ها و دیالوگ‌های خوبش در مواجهه با مسأله دین و اثر سیاسی نهاد روحانیت بر جامعه خوانده شود، هم لحظات جذابی برای خواننده خلق خواهد شد و هم تلنگر مهمی در نسبت دیانت و سیاست به او خواهد زد.
        
(0/1000)

نظرات

قلم‌تان مانا