یادداشت احسان شیرفرهنگی

                پیش از آنکه پیشنهادهایی برای ساختاربندی مجدد دانش در نظر بگیریم، از نظر ما، ابعاد مهم و مختلفی وجود دارد که می‌ارزد بیش‌تر مورد بحث و تحلیل شوند.آنها عبارتند از:
۱) دلالت‌های رد تمایز هستی‌شناختی میان انسان‌ها و طبیعت، تمایزی که حداقل از زمان دکارت در اندیشه‌ی مدرن ظاهر شد؛ ۲) دلالت‌های رد و نفی در نظر گرفتن دولت به مثابه تدارک‌کننده‌ی تنها محدوده‌ی ممکن و یا اولیه، که کنش اجتماعی در آن رخ می‌دهد و باید بر آن مبنای تحلیل قرار گیرد؛ ۳) دلالت‌های پذیرش تنش بی‌پایان میان یکی و بسیار، امر جهان‌شمول و امر خاص به مثابه یک ویژگی دائمی جامعه‌ی انسانی و نه همچون امری نابهنگام؛ ۴) نوع عینیتی که در پرتو شرایط و مقدمات تکوین علم، معقول و توجیه‌پذیر است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.