یادداشت عطیه عیار

                بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 
🕋🕋🕋🕋🕋🕋
فکر کن مثلا برگشتی به سال ۳۸ هجری. قصد زیارت خانه خدا رو داری و روزی تو مسیر سفرت از ایران به مکه از کوفه رد میشی و اونجا یکی دو شب رو از بی‌جایی تو خرابه‌ها اتراق می‌کنی. بعد یه شب یکی میاد و یه لقمه نون و خرما برات می‌ذاره. اینجاست که پیگیر اون خیّر میشی و می‌فهمی حاکم کوفه و امیرالمومنینه. بعد نماز میری تو مسجد و بهش میگی من عجمم. از ایران اومدم. ما از روزبه پارسی درباره شما جز خوبی نشنیدیم. امیرالمومنین تو رو می‌بره خونه‌اش و وقتی از سادگی خونه و زندگیش هاج و واجی، مولا با یه لبخند سفره ای پهن می‌کنه و یه قرص نون و یه کاسه شیر میذاره توش. بعد غذا، شروع می‌کنه به تعریف کردن زندگیش. شاید مثلا این‌جوری شروع کنه که چند روز دیگه سالگرد ازدواجش با حبیبه آزاده‌ی جوون‌مرگشه؛ ماجرای ازدواج رو تعریف می‌کنه و میگه و میگه تا لحظه‌ای که رفیق و همسرش از دنیا و مافیها دل برید و رفت. 
❤❤❤❤❤❤❤❤
این کتاب حاصل زحمت فوق‌العاده ارزشمند و کار پرزحمت آزاده اسکندری است. نویسنده، با جمع‌آوری انبوهی از منابع معتبر بین شیعه و سنی، رویدادها رو از ذی‌الحجه سال دوم تا جمادی الاول یازدهم هجری قمری رو مثل جورچین کنار هم چیده و از زبان مولا علی (ع) تعریف کرده. از تمام عاشقی‌ها با آزاده* جانش، رفاقت‌ها با محمد مصطفی و دردهای کودتا با ظرافت و دقت گفته. البته هر چی اولش شیرینه، آخرش خوندنش سخته.

*امام علی همسرش رو در خانه "حُرّه" جان صدا می‌زده معادلش می‌شده "آزاده".
⚠️⚠️⚠️
انتقادهای زیادی به لحن و شخصیت‌سازی کتاب شده و حتی گفته شده که اشکال شرعی داره. واقعا نظری ندارم در این باره. من از این جهت که تونستم کلی اطلاعات ارزشمند و مستند تاریخی رو یاد بگیرم و با مولا هم احساس نزدیکی بیشتری بکنم،  خیلی دوستش داشتم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.