یادداشت ماه آفرید

اشتعال
        در یه کلمه باید بگم این کتاب عالی بود و پایان غیر منتظرش هنوز منو توی شک گذاشته .
من فیلم کتاب رو قبل از این که بدونم کتابش وجود داره  دیدم و الان خیلی پشیمون هستم چون اگر داستان کتاب رو نمیدونستم میتونست از چیزی که هست هم اتفاقات غیر منتظر کتاب جذاب تر بشه .
واقعا عاشق فضا و داستان کتاب شدم و همون طور که پر واضحه همیشه خوندن کتاب خیلی خیلی بهتر از فیلم هست با این که واقعا باید بگم فیلم از نظر من یکی از بهترین اقتباس های کتابی هست فیلم خیلی به داستان اصلی کتاب پایبند بوده و حتی کوچیک ترین جزئیات کتاب رو هم به پرده سینما کشونده .
اماااا... 
بی شک در هر شرایطی کتاب به چیز دیگه هست .
واقعا عاشق کتاب شدم تقریبا اواسط جلد دوم بودم که متوجه شدم داستانی که توی کتاب در جریانه چقدر منو یاد افسانه قدیمی مینوتور و جزیره کرت میندازه داستانی که در آن  هر سال آتنیان مجبور بودن تا چهارده جوان رو به عنوان غرامت شکست در جنگ به جزیره کرت بفرستند تا غذای مینوتور هیولای لابیرنت دایدالوس شوند هفت دختر و هفت پسر. و اما اینجا کاپیتال نقش مینتور هیولا تشنه بخون رو بازی میکرد و دوازده منطقه که مجبور بودن هر سال یک دختر و پسر رو به مجازات شورشی که خیلی از اون ها در هنگام وقوعش حتی وجود هم نداشتند به کام مرگ بفرستند.
این کتاب و ژانر دیستوپیای که درش در جریانه آدم رو شیفته خودش می‌کنه، و نافرمانی و شورشی که به فضای کتاب سایه انداخته من رو مجذوب خودش قرار داده .
این مجموعه خیلی ...وای خیلی خوبه و پایان این جلد باعث شد جیغ بزنم. با بوی که از آتش سوختن  یک حکومت دیکتاتور در هوا برخواسته آخرین صفحات جلد دو بازی های گرسنگی اشتعال به پایان میرسه...
      
6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.