یادداشت مجید اسطیری

                این رمان هم مثل جلد اول رمان اینجه ممد یک داستان کاملا بدون ساختار و شلخته دارد. چیزی شبیه داستان امیر ارسلان نامدار است که شرح پهلوانی های یک "افه" یعنی یاغی به نام "چاخیرجالی" یا "چاکرجالی" را پشت سر هم میخوانیم تا این که در آخرین درگیری اش با نظامیان حکومتی کشته میشود
سومین رمانی است که از یاشار کمال نویسنده کردتبار ترکیه میخوانم و باز هم درباره یاغی گری. چرا؟ چون در جهانی که انسانهای ضعیف روستایی توسط استبدادگران خرد مثل خوانین پامال میشوند و از طرف دیگر حکومت فاسد عثمانی توانایی و قصد مبارزه با این ظلم را ندارد یاغی ها تنها ملجا مردم برای برقراری عدالت و انتقام کشی از ظالمان هستند. 
چون دو رمان قبلی را با کلیدر دولت آبادی مقایسه کردم اینجا هم باید بگویم (اگر ترجمه ضعیف را کنار بگذاریم) کلیدر در داستان پردازی، شخصیت پردازی، فضاسازی و خلاصه از هر لحاظ یک سر و گردن از این رمان بالاتر است
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.