یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/5/25
یکی از کاستیهای فلسفۀ اسلامی تا همین چند سال پیش نبودِ کتابهای درآمدگونه، کتابهای به سبکِ the very short introduction، است. البته در منابع فارسی کتابها و فصلهای زیادی یافت میشود که خطوط کلی فلسفۀ اسلامی (و نیز کلام و عرفان) را معرفی و تبیین میکند. مقدمههای مفصل مرحوم سید جلالالدین آشتیانی بر تصحیحهایشان، که ارزش هر یک بیش از یک کتاب تحقیقی است، از این دست بودند. مابقی در لابلای کتابها پراکنده است. و البته اگر بود یا حجم زیادی داشت یا بهدلیل پرداختنِ همهجانبه به یک مکتب از ارزشش میکاست. (برای مثال، بخشی از «شعاع اندیشه و شهود» ابراهیمی دینانی را که به منطقِ سهروردی میپردازد مقایسه کنید با «معرفت و اشراق در اندیشۀ سهروردی» حسین ضیائی) کتاب حاضر تاحدودی چنین نقصی را ندارد. این کتاب در زیر صد صفحه عمدۀ اندیشههای شیخ اشراق را در حکمت تبیین میکند. در بخش حکمت باببندی سهروردی متفاوت است با فیلسوفان پیشینش (مشائی و غیرمشائی). در ابتدای بخش حکمت سهروردی به مسألۀ نور (هستیشناسی و معرفتشناسی)، ترتیب پیدایش وجود، نحوۀ فعل نورالانوار و دیگر انوار، تقسیم اجسام، رستاخیز و پیامبر و رویاها میپردازد. اینها زیربخشهای بخش دومِ کتاب بود که، در واقع، شرح مختصری از بخش الاهیّات حکمةالاشراق است. کتاب به همین اندازه راهگشاست و توانسته است پیچیدگیهای متنِ سهروردی را بکاهد. (شاید هم به این سبب که کتاب متنِ جزوهای است که چند سال در مقطع ارشد فلسفۀ اسلامی تدریس شده است) علاوه بر این بخش، بخش اولی هم دارد که بیشتر به مقدمات و کلیاتی مانند جایگاه سهروردی و حکمةالاشراق، زندگی و آثارش، منابع حکمت و مشخصههایش با حکمت خاص پیشیناش، مشاء، میپردازد. اما کتاب چندین ضعف هم دارد. نخست، بیتوجهی به منطق سهروردی است. سهروردی در چهار اثر مهمش (المُقاومات، التلویحات، المطارع و المشارعات، و حکمةالاشراق) بیشک منطق را سرلوحۀ خود قرار داده و حتی در اشراقیترین اثرش، حکمةالاشراق، باز هم منطق را طرح میسازد. این بیتوجهی به منطق نیز بدون توجیه است و چیزی دربارۀ آن نگفته است. (حدس میزنم این بیتوجهی به منطق از کُربن در تصحیح آثار سهروردی نشأت میگیرد که سه کتاب مهمِ دیگر سهروردی را بدون بخش منطق و طبیعیات تصحیح کرده است، شاید بعداً به این مسأله بیشتر پرداختم).
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.