مقدمه ای بر حکمت اشراق

مقدمه ای بر حکمت اشراق

مقدمه ای بر حکمت اشراق

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
9786226189361
تعداد صفحات
96
تاریخ انتشار
1398/3/11

توضیحات

        موضوع این کتاب نقد و تفسیر حکمت اشراق از منظر یحیی بن جبش، سهروردی است. کتاب حاضر شامل دو بخش اصلی کلیات، و الهیات حکمت اشراق است که در بخش اول به جایگاه اشراق در فلسفه، مفهوم حکمت اشراق، زندگی و آثار سهروردی و تأثیرات فلسفه اشراق پرداخته می شود و در بخش دوم چندین مقاله ارائه می شود که از جمله 1) در نور و حقیقت آن و نورالانوار و آنچه از او پیدا شود، 2) در ترتیب پیدایش وجود 3) در نحوه فعل نورالانوار و انوار قاهره 4) فرهنگ اصطلاحات حکمت و ... می باشد.
      

یادداشت‌ها

          یکی از کاستی‌های فلسفۀ اسلامی تا همین چند سال پیش نبودِ کتاب‌های درآمدگونه، کتاب‌های به سبکِ the very short introduction، است. البته در منابع فارسی کتاب‌ها و فصل‌های زیادی یافت می‌شود که خطوط کلی فلسفۀ اسلامی (و نیز کلام و عرفان) را معرفی و تبیین می‌کند. مقدمه‌های مفصل مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی بر تصحیح‌هایشان، که ارزش هر یک بیش از یک کتاب تحقیقی است، از این دست بودند. مابقی در لابلای کتاب‌ها پراکنده است. و البته اگر بود یا حجم زیادی داشت یا به‌دلیل پرداختنِ همه‌جانبه به یک مکتب از ارزشش می‌کاست. (برای مثال، بخشی از «شعاع اندیشه و شهود» ابراهیمی دینانی را که به منطقِ سهروردی می‌پردازد مقایسه کنید با «معرفت و اشراق در اندیشۀ سهروردی» حسین ضیائی)

کتاب حاضر تاحدودی چنین نقصی را ندارد. این کتاب در زیر صد صفحه عمدۀ اندیشه‌های شیخ اشراق را در حکمت تبیین می‌کند. در بخش حکمت باب‌بندی سهروردی متفاوت است با فیلسوفان پیشینش (مشائی و غیرمشائی). در ابتدای بخش حکمت سهروردی به مسألۀ نور (هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی)، ترتیب پیدایش وجود، نحوۀ فعل نورالانوار و دیگر انوار، تقسیم اجسام، رستاخیز و پیامبر و رویاها می‌پردازد. این‌ها زیربخش‌های بخش دومِ کتاب بود که، در واقع، شرح مختصری از بخش الاهیّات حکمة‌الاشراق است. کتاب به همین اندازه راهگشاست و توانسته است پیچیدگی‌های متنِ سهروردی را بکاهد. (شاید هم به این سبب که کتاب متنِ جزوه‌ای است که چند سال در مقطع ارشد فلسفۀ اسلامی تدریس شده است) علاوه‌ بر این بخش، بخش اولی هم دارد که بیشتر به مقدمات و کلیاتی مانند جایگاه سهروردی و حکمة‌الاشراق، زندگی و آثارش، منابع حکمت و مشخصه‌هایش با حکمت خاص پیشین‌اش، مشاء، می‌پردازد.

اما کتاب چندین ضعف هم دارد. نخست، بی‌توجهی به منطق سهروردی است. سهروردی در چهار اثر مهمش (المُقاومات، التلویحات، المطارع و المشارعات، و حکمة‌الاشراق) بی‌شک منطق را سرلوحۀ خود قرار داده و حتی در اشراقی‌ترین اثرش، حکمة‌الاشراق، باز هم منطق را طرح می‎‌سازد. این بی‌توجهی به منطق نیز بدون توجیه است و چیزی دربارۀ آن نگفته‌ است. (حدس می‌زنم این بی‌توجهی به منطق از کُربن در تصحیح آثار سهروردی نشأت می‌گیرد که سه کتاب مهمِ دیگر سهروردی را بدون بخش منطق و طبیعیات تصحیح کرده است، شاید بعداً به این مسأله بیشتر پرداختم).
        

2