بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت سجاد معینی پور

                زندگی عینی روزمره ما متاثر از چه چارچوب ذهنی است؟ این سوال اساسی من برای خواندن کتاب «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» بود. اگر زندگی روزمره را «اقتصاد» و چارچوب ذهنی را «دین» در نظر بگیریم، سوال این‌گونه می‌شود که: «آیا دین بر اقتصاد تاثیر دارد؟» این سوال از این جهت دارای اهمیت است که چنانچه پاسخش منفی باشد، اساسا امکان به کارگیری عملی دین برای بهبود وضع بشر دچار خدشه می‌شود؛ جدال‌های الهیاتی در فضایی ایزوله از جامعه به جریانشان ادامه می‌دهند و نیروهای دیگری جهت تاریخ را تعیین می‌کنند.
البته پرسش اساسی سومبارت «تاثیر دین بر اقتصاد» نیست بلکه به طور کلی در پی اثبات تاثیر یهودیان بر شکل‌گیری سرمایه‌داری است. منظور او از یهودیان، صرفا «باورمندان به نظام اعتقادی یهودیت» نیست بلکه او قائل به «نژاد» یهودی است؛ قومی ورای یک جامعه دینی.
بحث بر سر نژاد همیشه مسئله‌ای مناقشه برانگیز بوده و غالبا با جدل‌های بی‌حاصل و کینه‌ورزانه ادامه یافته است. اما سومبارت سعی دارد نگاهی منطقی به مسئله نژاد داشته باشد و برآیندهای عینی آن را نشان دهد. معمولا درباره یهودیان گفته می‌شود که آن‌ها تاجرپیشه‌اند و از حقه‌بازی برای پیش‌برد کارشان استفاده می‌کنند. این توصیفات کلیشه‌‌ای از یهودیان، امکان پی بردن به وضعیت انسانی آن‌‌ها و علل واقعی تاثیرگذاریشان بر سرمایه‌‌داری را از ما می‌‌گیرد.
بخش اول کتاب در پی اثبات تاثیرات عینی یهودیان بر شکل‌‌گیری سرمایه‌‌داری است؛ اقداماتی نظیر خلق نظام اعتبارات جدید که در آن مراودات از حالت شخصی خارج شد و با «استانداردسازی» جایگزین شد(برخی از نتایج آن: ایجاد پول(به معنای امروزی مورد استفاده ما)، ایجاد بازار سهام، تغییر سیستم وام‌دهی بانک‌ها)، شکل‌دهی به تجارت بین‌المللی، کمک به تشکیل حکومت‌های مدرن، ایجاد رقابت در کاهش قیمت کالاها و ایجاد مفهومی به نام «نظام جلب مشتری» که امروزه به «بازاریابی» شناخته می-شود.
در بخش‌‌های دو و سه کتاب تلاش می‌‌شود این نقش ویژه یهودیان را در شرایط عینی و ذهنی آن‌ها جستجو کند.
دین یهود عاملی اساسی در نقش ویژه یهودیان در حیات اقتصادی مدرن محسوب می‌شود؛ رابطه بده بستانی بین خدا و بنده(وظیفه و پاداش)، خردگرایی(ضدیت با عرفان)، تفکر سلطه‌جو بر طبیعت، تمجید کسب ثروت و مجاز بودن اخد ربا از غیریهودیان ویژگی‌هایی است که زمینه‌ساز این نقش بوده‌اند. اما واکاوی سومبارت به یک پله عقب‌تر برمی‌گردد و نژاد یهودی که قدمت حدود چهارهزار ساله دارد بررسی می‌شود. یهودیان قومی شرقی بیابان‌گرد بوده‌اند که مفهوم «هدف‌گرایی»برایشان نقشی ویژه پیدا کرد(به واسطه زندگی سختشان در بیابان و سفرهای طولانی و پر از خطر). زندگی در بیابان تفکر انتزاعی را در آنان رشد داد(باعث شد عدد و رقم را بهتر درک کنند) همچنین به اهمیت ثروت منقول واقف شدند و در شکل‌‌دهی به پول مدرن نقشی ویژه داشتند(همیشه اسباب زندگیشان بر دوششان بود و در حال هجرت بودند). یهودیان هیچ‌گاه تحمل زندگی کشاورزی را نداشتند و زندگی در شهر(که به آن‌ به چشم یک بیابان بزرگ نگاه می‌کردند) برایشان لذت‌‌بخش‌‌تر بود. اقتصاد گله‌داری، مفهوم افزایش سرمایه را نزد آن‌ها پررنگ کرد؛ چرا که برخلاف کشاورزی که حدود کشت محصولات مشخص بود، گله‌داری امکان افزایش بی‌‌نهایت دام‌‌ها را به آن‌‌ها می‌‌داد.
پیش از قلم‌فرسایی سومبارت درباره تاثیر یک گروه خاص بر شکل‌گیری سرمایه‌داری، ماکس وبر(همکار او) در این باب کتابی نوشت که اکنون بیش از کتاب سومبارت معروف است: اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری. سومبارت به نوعی در پاسخ به ویر، این کتاب را نگاشته است. او از پیش‌گامان جامعه‌شناسی محسوب می‌شود که بیشتر درباره ریشه‌های سرمایه‌داری پژوهش کرده اما به مرور به دست فراموشی سپرده شده است.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.