بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت راضیه محمدی

                لازمه که اول کار یه مطلب رو متذکر بشم من خودم از طرف داران نادر ابراهیمی هستم
خواهش میکنم جبهه نگیرید
#بر_جاده_های_آبی_سرخ حکایت دلاوری های مردم خطه ی جنوبه و به طور پررنگ تر شخصیتی واقعی به نام #میرمهنای_دوغابی دلاوری که برای نجات وطن در مقابل غارت های #انگلیسیها و #هلندیها از تمام زندگیش مایه میذاره نثر کتاب سراسر یک دست و روان و شعرگونه است. و به هیچ وجه خسته کننده نیست و انگار که پیری کارکشته و رنج دوران کشیده حالا از پس سالها نشسته و داستان را مو به مو برای ما تعریف میکنه و این جذابیت سراسری کتابه اما معایبی هم داشت.
نویسنده برخی قصه ها رو جلو جلو لو میده و کمی جذابیت ها رو کم میکنه. بخصوص درباره شاهرخ میرزا شاه افشار که یکی از جذابیتهای فوق العاده ی داستان بود. از هیچکدوم از جنگها و شبیخون ها وصفی نیست. و اصلا دلاوری ها در جنگ بیان نشده و به همین دلیل اصلا چیزی در ذهن مخاطب از به خون سرخ شدن جاده های آبی متبلور نمیشه. خواننده فقط با این مواجه میشه که فلان اشخاص رو از دست دادیم و مخاطب رو دعوت میکنه تا در افسوس از دست دادن اونها اشک بریزه خب چی شد؟ کجا؟ چطور؟ اگر دلاوری شون
توضیح داده میشد قطعا از مخاطب اشک میگرفت حتی دلیل زخمهای سنگین میرمهنا هم بیان نمیشه. مشخصا با بیان اینا جذابیت داستان دو چندان میشد.
اما در انتهای کتاب مخاطب با این سؤال که خب الان چی شد؟ پیروز شد؟ نشد؟ ادامه که نمیتونه داشته باشه، چون ماجرا تموم شده اس" مواجه میشه کتاب با جمله ی" چو فردا برآید بلند آفتاب خواهی دید که ریگیان، چه کرده اند تموم میشه واقعا پایان بشدت بازی بود که شوکه شدم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.