یادداشت هدی اسماعیل‌نیا

اتاق شماره 6
        "اتاق شماره ۶" داستانیه که توسط یک پزشک نوشته شده و چخوفِ پزشک سعی می‌کنه تا شرایط جامعه‌ی روسیه‌ و نظامِ پزشکی زمان خودش رو به تصویر بکشه. 
داستان کوتاهی که نشون می‌ده ژست روشن‌فکری گرفتن، تا وقتی که درکی از درد و رنج وجود نداشته باشه، در عین اینکه شاید از آدم یک شخصیت متفکر و عاقل بسازه، خیلی هنر نیست. 
بله، خیلی ساده‌ست، کسی که رنج رو فقط از خوندن اون روی کاغذ یا شنیدنش از این و اون درک کرده، دست‌به‌کمر و با ژست عقل‌ِ کُل، درباره‌ی فلسفه‌ی درد و رنج سخنرانی کنه. 
"خشنودی و سعادت واقعی در دنیای خارج نیست، بلکه در درون توست" و از اینطور موعظه‌ها. :)
-------------------------
فضای داستان و سرنوشت آندره یفیمیچ من رو تا حدی یاد فیلم "One Flew Over the Cuckoo's Nest" با ترجمه فارسی "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" انداخت.

▪︎ دیوانه‌ی واقعی کیه؟
▪︎ همه دیوانه‌ها، واقعا دیوانه‌‌ان؟ یا پرجسب دیوانه‌بودن رو به‌دنبال خودشون یدک می‌کشن؟
▪︎ خطی که عقل و جنون را از هم جدا می‌کنه، کجاست؟
▪︎ جامعه در دیوانگی آدم‌ها چه نقشی داره؟
...
و همچنان مقدار متنابهی از این‌طور سوال‌ها، که یکهو بعد از خوندن این کتاب به مغز آدم هجوم میارن...

      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.