یادداشت هدی اسماعیلنیا
1403/1/7
4.1
47
"اتاق شماره ۶" داستانیه که توسط یک پزشک نوشته شده و چخوفِ پزشک سعی میکنه تا شرایط جامعهی روسیه و نظامِ پزشکی زمان خودش رو به تصویر بکشه. داستان کوتاهی که نشون میده ژست روشنفکری گرفتن، تا وقتی که درکی از درد و رنج وجود نداشته باشه، در عین اینکه شاید از آدم یک شخصیت متفکر و عاقل بسازه، خیلی هنر نیست. بله، خیلی سادهست، کسی که رنج رو فقط از خوندن اون روی کاغذ یا شنیدنش از این و اون درک کرده، دستبهکمر و با ژست عقلِ کُل، دربارهی فلسفهی درد و رنج سخنرانی کنه. "خشنودی و سعادت واقعی در دنیای خارج نیست، بلکه در درون توست" و از اینطور موعظهها. :) ------------------------- فضای داستان و سرنوشت آندره یفیمیچ من رو تا حدی یاد فیلم "One Flew Over the Cuckoo's Nest" با ترجمه فارسی "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" انداخت. ▪︎ دیوانهی واقعی کیه؟ ▪︎ همه دیوانهها، واقعا دیوانهان؟ یا پرجسب دیوانهبودن رو بهدنبال خودشون یدک میکشن؟ ▪︎ خطی که عقل و جنون را از هم جدا میکنه، کجاست؟ ▪︎ جامعه در دیوانگی آدمها چه نقشی داره؟ ... و همچنان مقدار متنابهی از اینطور سوالها، که یکهو بعد از خوندن این کتاب به مغز آدم هجوم میارن...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.