یادداشت مهسا
دیروز
3.0
1
یادداشتی بر سرپرست از آنتونی ترولوپ سرپرست، اولین رمان مجموعه رمانهای بارستشر، در سال 1855 منتشر شد. این رمان کمحجم رنج و عذاب کشیشی باوجدان بهنام آقای هاردینگ، که سرپرست نوانخانهی خیریهایِ هایرام است را روایت میکند. او پس از یک دهه کار در منصب سرپرست این نوانخانه، در مواجهه با شکایتها مبنی بر زیاد بودن عایدی او و ناحق بودنش، دچار عذابوجدان میشود و آرامش از زندگیاش رخت بربست. داستان در شهری کوچک و خیالی بهنام بارستشر شکل میگیرد و ادامهی زندگی کاراکترها در جلد دوم این مجموعه شرح داده میشود. این اولین کتابی بود که از ترولوپ میخواندم. مواجههام با او بسیار صمیمی و گرم بود. ترولوپ همچون میزبانی پرشور به استقبال خواننده میآید. با آنکه فضای رمان بیش از آنکه اجتماعی باشد سیاسی بود، متمرکز شدن در آن و حفظ روتین خواندناش کار سختی نبود. اواسط قرن نوزدهم در بریتانیا، اصلاحطلبان، کلیسای انگلستان – یکی از ستونهای اصلی دولت – را هدف قرار دادند. سرپرست نمونهایست از تلاش یک اصلاحطلب که در جستوجوی عدالت و تغییر به دادگاه میرود. ترولوپ در دویست صفحه به خوبی ما را به کاراکتر هاردینگ نزدیک میکند و تصویر شفافی از دیگر کاراکترها همچون دکتر گرنتلی و آقای بولد و الینور میسازد. هاردینگ مرد بیوهایست که اعتماد به نفس کمی دارد و تحت کنترل دامادش، دکتر گرنتلیست. اقدام او در نتیجهی شکایت مبنی بر بهحق نبودن هشتصد پوند حقوق سالانهاش، دلیرانهترین کاریست که در برابر این داماد قلدر انجام میدهد. آبراهام هپهزرد کاراکتر دیگری بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. توصیفات نویسنده از این کاراکتر که وکیلی عالیرتبه بود، شگفت و تحسینبرانگیز بود و با وجود حضور کوتاه و مختصرش تنها در یک فصل رمان، رودرروییاش با آقای هاردینگ، بر روی قضاوت خواننده از ترولوپ تاثیر نسبتا زیادی داشت. ترولوپ قلمی تند و کنایی دارد و شیطنتش در نوشتهها چیزی بود که از ابتدا تا انتها با رمان همراهی میکرد. با خواندناش ترغیب شدم آثاری دیگر از این نویسنده را بخوانم، اما صد حیف که اثری از او جز اتوبیوگرافیاش ترجمه نشده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.