یادداشت محمدرضا شمس اشکذری

                با یک پژوهشگر تاریخ همراه می‌شویم و او آن‌طور که چیزها را می‌بیند یا وجودشان را حس می‌کند، برایمان روایت می‌کند. خبری از داستان نیست و کتاب بسیار خسته‌کننده است. ممکن است گاه دغدغه‌های وجودی نویسنده جالب باشند. مثلاً:

«همه‌چیز عبث است، این باغ، این شهر و خودِ من. اگر زمانی به آن پی بردیم دل‌مان آشوب می‌شود و همه‌چیز شروع می‌کند به موج خوردن، مانند آن روز... : این همان تهوع است»
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.