یادداشت hatsumi
1402/3/4
3.9
16
داستان از زبان خود اوسامو دازای و از جایی روایت میشه که دازای به سه تصویر از خودش نگاه میکنه و اونها رو توصیف میکنه ،دوره کودکی تا دوره بیست و هفت سالگی که موهای دازای در اثر رنج زندگی سفید شده و دازای در توصیف اون عکس میگه «اگر عکس گویای چیزی باشد که به آن نشانه های مرگ» می گویند، در هر صورت باید احساسی، تأثیری، چیزی داشته باشد. چنان چیزی اگر بر پیکر انسان یا حتی بر پیکر اسب بارکش هم باشد، دیدنش مو پر تن آدم سیخ میکند و حس بسیار بدی می دهد. تاکنون یک بار هم چنین چهره عجیب و ناشناخته ای از یک انسان ندیده ام.» چیزهایی که ما در مورد شخصیت دازای از همون اول کتاب متوجه میشیم بی حسی ای هست که نسبت به آدم ها و اتفاقات دور و برش داره و بخاطر همین بی حسی ،احساسات خودش رو جعل میکنه و رفتاری دلقک وارانه در پیش میگیره ، اما در برابر این بی حسی ما دازای رو میبینیم که میل شدیدی به تایید شدن توسط جامعه و افراد خانوادش داره،جایی که در مورد هدیه هایی که میگیره چیزی نمیگه «وقتی از من می پرسند چی دوست داری ،همه چیز برایم نفرت انگیز می شود» اما برای تایید پدرش براش مینویسه که یک نقاب شیر میخوام ،و در مدرسه در برابر دوست ها و معلم هاش بشدت تایید طلب هست و میخواد پذیرفته بشه ،حتی با دخترهایی که وارد رابطه میشه ،اما احساس تنهایی همیشه با دازای هست و یک جاهایی از داستان تبدیل به یک شخصیت ضداجتماع و فراری از آدم ها میشه. دازای بشدت میل به مرگ داره و بارها خودکشی میکنه ،جایی میگه "هر چیزی که هرگز نمی خواهم از دست بدهم همیشه از دست می رود. مسلم است که هر چیزی که ارزش خواستن را داشته باشد، در لحظه ای که من آن را به دست بیاورم از بین می رود. هیچ چیزی ارزش دنبال کردن را به قیمت طولانی کردن یک عمر رنج و رنج ندارد.» در واقع دازای با خودکشی کردن و قرار دادن خودش در برابر مقوله مرگ میخواد از رنج از دست دادن رها بشه،میبینیم که دازای حتی در روابط عاطفی خودش دلبستگی ای به شخص دیگه ای نداره و در مورد تسوئه کو به سرعت بندهای دلبستگی رو از خودش جدا میکنه چون معتقده هر خواستنی عاقبتش رنج هست. ضد اجتماعی بودن دازای تا اونجا پیش میره که اون به واژه غیرقانونی اشاره میکنه و میگه «اگر بیرون آن را سراسر دریای غیرقانونی فراگرفته باشد برایم راحت تر و دوست داشتنی تر است که بیرون بپرم،در آن دریا شنا کنم و سرانجام بمیرم» همچین دازای خودش رو یک آدم طرد شده از اجتماع میدونست ،و میگفت واژه مطرود نشان دهنده بازنده های بدبخت جامعه بشری است. و به این اشاره میکنه که علاقه زیادی به دوستی با آدم های طرد شده از جامعه داره و خودش از نیت مجرمانه صحبت میکنه که مثل زخمی در ساق پا همیشه همراهش بوده. البته به نظر من راوی در کل داستان یک سیاه نمایی نسبت به شخصیت خودش داشت. انیمه ای به اسم bungou stray dogs ساخته شده که اوسامو دازای یکی از شخصیت های انیمه هست ،همچنین مانگای این انیمه هم موجوده و وقتی انیمه رو میبینیم ،متوجه میشیم که دازای واقعا زیبا بوده برای همین میگم سیاه نمایی نسبت به خودش داشته ... از اوسامو کتاب دیگه ای به اسم شایو هم خوندم که اون رو هم پیشنهاد میدم عالی بود،راستی کتاب زوال بشری با اسم نه آدمی از انتشارات فانوس هم چاپ شده ،اشتباه نگیرید♥️
(0/1000)
1402/5/11
0