یادداشت zeinvzfh
1403/6/20
به نام خداوند رنگین کمان موضوع کلی کتاب درباره زنی متاهل که مادر دو بچه است را روایت میکند که در آستانه سی سالگی ملال به او هجوم میآورد و کیستی و چیستیاش برایش یک علامت سوال عظیمی در زندگی اش به وجود میآورد. این زن به تازگی طعم شیرین و ممنوعه عشقی را میچشد و معشوقهاش را همچون بتی در ذهنش میپرستد اما هنگام رویارویی با معشوقهاش بعد از مدت ها او را به شَک میاندازد که آیا من این مردی را که در روبهرویام قرار دارد را دوست داشتم یا مردی که در ذهنم به او فکر میکردم هنگامی که از من دور بود؟ او همسر و فرزندانش را از خود دور میسازد، به فکر مستقل شدن میافتد و در غیاب همسرش دست به خرید خانه کوچکی به قول خودش"لانه پرنده"، علیالظاهر با مواجیر کوچک خود با یک مستخدم، میزند. زیرپا گذاشتن سنت ها و باور ها در قرن نوزده، پنهان از چشم ها نیست که النا دور همهشان خط میکشد و زندگی خود را با به آغوش کشیدن اقیانوس با تن برهنه خود، جسورانه و بدون ترس آغاز میکند. متن بالا یک خلاصه مختصر از کل کتاب بود، حال سوال این است که آیا رفتار آن زن اخلاقی و انسانی بود یا خیر. به شخصه برای پیدا کردن جواب این سوال دچار گیجی شده ام، هم او را به خاطر زیر پا گذاشتن تعهدات همسری و مادری ملامت و سرزنش میکنم، هم دلم برای قشر زن میسوزد که در هر موضوع زیر سوال میبرنش و دست به شماتتش میزنند. اما سوال اصلی بعد ملامت ها و دلسوزی ها این است که، چگونه هرکسی در هر جایگاهی میتواند قدمی برای بهبودی بردارد؟!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.