یادداشت نرجس رخشانی

                شهدای هسته ای همیشه برایم خاص بوده اند. داستان هرکدامشان را که میخوانم با زوایایی از زندگی شان آشنا میشوم که برایم تازگی دارد.
غمگینم از اینکه این شهدا را چه در زمان حیاتشان و چه بعد از شهادتشان کم شناختم. 

بعضی کتاب ها آنقدر موضوعشان کشش دارد که دیگر قالبش برایت مهم نیست. دیگر اهمیت ندارد که نویسنده چگونه روایت کرده باشد. زندگی نامه ی شهدا برای من اینگونه است.
کتاب شهدا را در هرقالبی که باشد دوست دارم چون شخصیت و ویژگی های خود شهید آنقدر جذاب است که در حین خواندن درگیر قالب کتاب نمیشوم و تماما محو داستان هستم.
هرچند کاملا موافق این هستم که هرچه قالب کتاب قوی تر باشد، آن کتاب بهتری خواهد بود.
 
استاد را خیلی دوست داشتم. دقیقا در روزهایی که فکرم مشغول ادامه ی تحصیلم هست خواندن این کتاب برایم مانند معجزه ای بود. او مثل یک استاد فانوسی را برای راهم روشن کرد تا بتوانم قوی تر از قبل به مسیرم ادامه دهم.
اما افسوس که بعد از خواندن هر روایتش به خودم رجوع کردم و از خودم پرسیدم چقدر فاصله دارم با افرادی چون او  ….
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.