بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت ریحانه‌فلاح

                خیلی اتفاقی با این کتاب آشنا شدم و خیلی اتفاقی خریدمش و خیلی اتفاقی شروع به خواندنش کردم. ولی اگر بخواهم روراست باشم، عجب کتاب ناب و دلچسبی.
موضوع جدید و تازه‌ای بود. مخلوط کردن چاشنی طنز و تخیل هم کار را بی‌نظیر کرده بود. خلاقیت نویسنده، قابل ستایش بود.
داستان درباره‌ی نگار، دانشجوی مترجمی زبان است که در تهران، به همراه عمه‌اش زندگی می‌کند. دختری عجیب و غریب پا به زندگی قاطی پاتی نگار می‌گذارد و اتفاقات عجیب و غریب‌تری در انتظار آن‌هاست.
حاشیه پردازی خوب و درست و به جایی هم داشت. محاوره‌ای بودن متن و این صمیمت، گاهی دوست‌‌داشتی و گاهی هم آزاردهنده می‌شد. 
سرعت و روند پیش‌برد داستان، گاهی آهسته آهسته و گاهی هول‌هولکی می‌شد. برای کسل کننده نبودن و بهبود تجربه‌ی مخاطب، از خواندن کتاب، سرعت روند داستان باید به‌جا و تنظیم شده باشد که خب ما خلاف این را در کتاب می‌دیدیم. ندادن ستاره‌ی پنجم هم، دلیلش همین خورده‌کاری‌ها بود.
پایان دوست‌داشتی‌ای داشت. خیلی خوب بود.
شخصیت پردازیِ خیلی خوبی داشت و تا آخر هم حفظش کرده بود. تعداد کم شخصیت‌ها و اینکه داستان فقط محدود به همان چند شخصیت بود، خیلی خوب بود. لقب‌های بامزه‌ای که نگار، روی همسایه‌هایشان می‌گذاشت، با نمک و دوست‌داشتی بود.
ماجرای زوج روحی، به داستان طعمِ خوشِ خیال را داده بود و این بر خوبی‌های داستان می‌افزود. عمه، واقعا گوگولی بود و رفتار‌های یک مامان‌بزرگ را داشت. :) خواندن این کتاب، تجربه‌ی خیلی خوبی بود و خوشحالم که تحربه‌اش کردم. 
ممنون بانو حدادی. عالی بود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.