یادداشت مجتبی بنی‌اسدی

        از «گناهان کبیره» به «قلب سلیم»

شاید یکی از فوایدِ چرخیدنِ تویِ کتابخانه، پیدا کردن کتاب‌هایی باشد که فکر نمی‌کردی روزی آن‌ها را بخوانی. مثلا همین کتاب «دوشنبه‌ای که می‌آید». من فقط اسمِ نویسنده را وقتی از دنیا رفت شنیدم؛ همین چند وقت پیش. اگر اشتباه نکنم به خاطر کرونا. اسمش را که رویِ جلدِ کتاب دیدم، نگاهی به عنوانِ کتاب کردم، و وقتی دیدم زندگی‌نامه‌ی داستانی است، برداشتم.
بدیهی است که من برای خواندنِ زندگی‌نامه، اولویتم داستان، زندگی‌نامه‌ی داستانی، روایت و سرآخر خاطره است. کتاب در مورد شهید محراب، آیت‌الله دستغیب است. 
این طور بگویم که سبکِ داستانیِ ساده و معمولی و شاید تصنعی بود. چون این داستان قرار است از شهید دستغیب بگوید، پس نویسنده مجبور است شهید و اتفاقاتِ پیرامونِ او را در داستان جاگذاری کند. و همین از ارزشِ داستانیِ اثر می‌کاهد و به جنبه‌ی زندگی‌نامه‌ای اثر می‌افزاید. که البته به نظر می‌رسد نویسنده و ناشر، سوره مهر، هدف‌شان ارائه‌ی زندگی‌نامه‌ی شهیدِ محراب باشد در قالبی جذاب؛ و چه بهتر از داستان. همین‌طور که این کار را برای دیگر بزرگان نیز انجام داده‌اند و من چند تایی را خوانده‌ام و منصفانه قضاوت کنیم، موفق هم بوده‌اند.
مهم‌ترین فایده‌ای که این کتاب برایِ من داشت، این بود که من را ترغیب کرد کتبِ تأثیرگذارِ شهید دستغیب را تهیه کنم و بگذارم در اولویت‌هایِ مطالعاتی‌ام. شاید من هم از جاده خاکی خارج شدم از «گناهانِ کبیره» به سمتِ «قلبِ سلیم» میل کردم. خدا را چه دیدید...
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.