بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت کوثریاری

                کتابی متشکل از چندین داستان کوتاه و واقعی درباره عشق افراد در زمینه های مختلف به همدیگر. مثلا عشق مادر به فرزند گمشده ای که بعد سالها اونو پیدا کرده یا عشق بین یک دختر و پسر که زمانی با هم در ارتباط بودند و حالا از هم جدا شدند یا عشق بین پدر و فرزندانش بعد از دست دادن مادر خانواده یا عشق نامادری که فرزند بیماری رو از پرورشگاه به خونه میاره و بزرگ میکنه.  خلاصه حول محور این ها . روایت های تلخی هم داشت که ترجیح میدادم توی اون حس و حال نخونم اما نشد. بنظرم نویسندگان باید مثبت نگاه کنند و نیمه های پر لیوان رو هم ببیند و وقتی از چیز زیبایی به اسم عشق مینویسند همش اتفاقات خوب و امید توش باشه . احتمالا این نویسنده عشق رو درست معنی نکرده چون عشق و امید دو مقوله بسیار بهم مرتبط و چسبیده هستن. گاها در این کتاب میدیدم که از مرگ و بیماری و این چیز ها نوشته که کلا روحیه ام رو بهم ریخت. یک چیز دیگه این که به عقیده من این که ای کتابی خوشت بیاد یا نیاد بستگی به مود اون موقعی که داری کتاب رو میخونی داره. اگر بقول معروف تو فازش باشی یعنی با حس و حال خوب بخونیش کتابه میشه برات بهترین اما اگه یکم کسل باشی و با سردرد بخونی و صرفا اجبار که تمومش کنی مثل من اونم وقتی حجم صفحات میره بالا طبیعتا کتابه منفوری برات میشه . والسلام
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.