یادداشت امیرمحمد سالاروند

        حسن نصیری کیست؟ حسن نصیری کجاست؟ فیپا به ما می‌گوید زاده‌ی هزار و سیصد و سی و هفت است. تا پیش از پاییز هزار و چهارصد و یک که «سیمای معشوق» چاپ شده، چه نوشته؟ چه می‌کرده؟
این مدت هی سرچ کردم برای رسیدن به سر نخی از حسن نصیری و هیچ چیزی دستم را نگرفت. اسم ناشناس نویسنده حتماً علت اصلی بی‌توجهی به این کتاب است؛ وگرنه «سیمای معشوق» نقدی است درخشان که مسئله‌ی اصلی ادبیات فارسی را و مسئله‌ی اصلی تاریخ این مُلک را ریشه‌یابی کرده است. این جور ریشه‌یابی‌ محتاج کلی‌گویی است. نگاهی است روشنفکرانه و نه مَدْرَسی به تاریخ و ادبیات ایران. اما انصاف باید داشت و گفت حسن نصیری با دقتی ستودنی متن‌ها را خوانده است، بسیار بهتر از دیگر روشنفکرانی که چنین چیزهایی می‌نویسند و حتی بسیار بهتر از اغلب اهالی مدرسه که تکیه و تأکید مداومشان خواندن و باز خواندن و دقیق خواندن متن‌هاست.

نصیری با تأمل در فرم ادبی، تاریخ ایران را نقد کرده و مسئله‌ی اصلی این سرزمین را به مدد ادبیات و زبان نشانه رفته است. عنوان، آیینه‌ی تمام‌نماست؛ «سیمای معشوق و مفهوم ملیت در غیبت استعاره و پیرنگ». ما دنیا را بدون پذیرش علیت، بدون پذیرش ترتیب منطقی وقایع، چطور فهمیده‌ایم؟ انهدام پیرنگ در ادبیات چه کاری با فکر ما کرده؟ زبان چگونه خواهد بود اگر استعاره‌هایش، معلق در فضا، به هیچ حقیقتی گره نخورده باشند؟ عشق در غیاب صورت چه معنایی خواهد داشت؟ چرا بخش بزرگی از ادبیات ما ستایش مدام عشق و در عین حال نفی صورت -حتی صورت معشوق- است؟
«سیمای معشوق» یک تحلیل است؛ نافی تحلیل‌های بدیل نیست اما به نظر من باید این تحلیل را جدی گرفت. نصیری برای پرسش‌های قدیمی پاسخ‌های تازه‌ای دارد و پرسش‌های تازه‌ای را هم خود پیش کشیده است. نگاه وسیع و مواجهه‌ی بی‌عقده و صبورانه‌اش با متون، پاسخ‌ها و پرسش‌هایش را به یاد سپردنی کرده است. در این کتاب از فردوسی و نظامی تا فرخی و مسعود سعد، از عطار و مولوی تا آل‌احمد و براهنی سخن رفته است. نویسنده اما برای قضاوت اینان هیچ تعجیلی نداشته و دنبال بازچسب برچسب‌های رایج نبوده است. آثار را به شکلی خلاقانه خوانده، تحقیقات پیشین را منکر نشده، شأنی برای خودش قائل بوده و از اظهار نظر نترسیده است.
      
307

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.