یادداشت سیدحسین موسوی

                فروردین شروع شد و به اسفند ختم...
سرگذشت و ما اثری 800 صفحه‌ای از مفاخر ادبیات فارسی، به راستی آیا چنین است؟!؟! 
کتابی که جسته گریخته 12 ماه از امسال منو به خودش اختصاص داد از لحاظ نثر و نگارش در ادبیات ما کمتر نظیر خودش رو به نمایش گذاشته و بنده به این امر کاملا معترفم اما از لحاظ محتوا جا دارد که نقدهایی را از زبان خود بر پیکره آن جاری کنم

درست هست که کتاب در وهله اول صرفا به دنبال سرگرم کردن مخاطب هست منتها کتابی که صرفا در جستجوی جلب مخاطب با سرگرم شدن او با بدیهیات زندگی هم چندان چنگی به دل نمیزند.
این کتاب عظیم در عین اینکه بسیار قشنگ نوشته و صحنه‌پردازی شده بود تا جایی که خواننده هر لحظه میتوانست که خود را در جای جای اون حس کنه اما در نهان خانه بطن پر از حرف و کلمه خودش به جز چرخیدن در حوالی روزهای چرخان زندگی یک نانوا چیز بیشتری عاید اینجانب نکرد.
به راستی آیا هر ازدواج دومی فارغ از همه حواشی ای که دارد و میتواند داشته باشه به همین تیره روزی ای هست که افغانی در کتاب خود به نمایش گذاشته؟؟ اگرچه تا حد زیادی آنچه که پیش آمد چنین رویدادی هست دور از واقعیت نمیتواند باشد.

اینکه در این کتاب افغانی انحطاط روحی و اخلاقی یک مرد را به نمایش گذاشته آیا صرفا با یک همچین حادثه‌ای رقم می‌خورد و چنین رویدادی می‌تواند حتما حتما از عرش به فرش بیاورد؟؟

آیا چهره‌ای که افغانی از دین و اسلام در این کتاب نشان داده است با آنچه که ما از اسلام ناب سراغ داریم اینقدر سخیف و کوچک و سطحی بوده و هست که چنین ماجرا و داستانی خلاصه بشود؟!؟!

علی ای حال این مختصر صرفا برداشتی از اینجانب بعد از مطالعه این کتاب بوده و دنیای کتاب را مختص نویسنده آن میدانم که زحمات فراوانی برای نگارش آن بر خود هموار کرده و در واقع مهر افتخاری را نسیب ادبیات ما و ایران کرده.
        
(0/1000)

نظرات

امید ابد

1402/06/08

اسلام ناب چی هست اصلا
امید ابد

1402/06/08

جالب بود
شوهر اهو خانم رو دوست دارم بخاطر فضا سازی در حد مرگش! بخاطر جزبینی نویسنده که بود و نبود مگس توی هوا هم براش فرق میکنه و راجع بهش حرف میزنه(و صادقانه گاهی خسته کننده میشه😁). اما از محتوا... چیز عجیبی ندیدم... درسته که سید میران مورد وثوق اطرافیانش و معتمده ولی دینداریش تا وقتی تو گود امتحان نیوفتاده ضعفش دیده نمیشه. متاسفانه داستان نا آشنایی نیست! آقایونی که مثل سیدمیران نه بخاطر هوس که بخاطر نجات اون خانم از گناه، به گناه افتادن!
بهرحال قشنگ ترین قسمتش از نظر من جمله آخریه که به هما میگه: دیگه تموم شد!