یادداشت

غریبه ها و پسرک بومی
        سراسر تصویر بود،  زنده بود،  صحنه هارا حس می کردی،  انگار همانجا بودی و می دیدی
قلم فوق العاده و پرکششی داشت
نگو نشان بده اش عااالی بود
داستان ها نمادین و متنوع  بود، ولی  شاید محورکلی داشت، انگار  از رنج طبقه کارگر می گفت،  در روزگاری که توی این کشور نفت را اسان می بردند.  نفت به هموطنان خودش  رنج و فقر و زحمت کارگری بدون مزد می داد و به بیگانگانش آسایش و ثروت.  غریبه ها روزی توی این کشور، راه نفس پسرک بومی را  گرفته بودند. 

      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.