یادداشت محمدعلی نخلی

                "ابوعلی کجاست" متفاوت بود اما همان همیشگی بود.
چون روایت خاطرات شهید عطایی در این کتاب از زبان خود او بود، جزئیات وقایع و واقعی بودن اتفاقات حس خاطرات را خیلی منتقل می کرد. به خصوص که نشر راه عنایت ویژه ای در سانسور نکردن نقل ها دارد و این مزید بر علت شده بود که چهره سیاه و سفید شهید به خوبی منتقل شود. همراهی اینها با تفاوت های جنگ مقابل داعش با جنگ مقابل عراق موجب می شود مجموعه خاطرات این کتاب تازگی ویژه ای برای مخاطب داشته باشد. 
از آنجایی که تاریخ های اتفاقات اصلی خاطرات بین 90 تا 95 است، تفاوت دغدغه های مردم داخل این کتاب با آن چیزی که ما به عنوان آدم های معمول جامعه تجربه کردیم خیلی جای فکر دارد. آن همه اشتیاق برای رفتن در سرزمینی که قرار است امروز یا فردایی کشتارگاهت باشد مال دنیایی نیست که من در آن زندگی کردم. چیز دیگریست برای جای دیگری. 
اما جدای از این حس ناب و وقایع تازه ای که از مردمانی عجیب در دوران ما روایت می شود، خود نقل خاطرات هیچ ملاحظه ادبیاتی ندارد. تمام کتاب سخنانی است که با دقت پیاده شده و دقیقا نوار صحبت های خود شهید ابوعلی است. 
این را البته نمی شود در خصوص این کتاب یک نقطه ضعف دانست. چون بیان خود شهید بسیار با لطافت و جزئیات دقیق است. شاید همین بیان مبارک موجب ارتباط عمیق تری بین او با شمای مخاطب ایجاد کند. به همین خاطر نمی توانم این بی ملاحظگی در نقل سخنان شهید عطایی را دور از تخصص مسئولین ذی ربطش بدانم. اما باز هم این نکته کتاب را همان همیشگی می کند. 
. 
پ.ن: من اندر احوالات شهید مصطفی صدرزاده چیزی نخوندم اما شهید ابوعلی جوری مست این آدمه که به صورت اذیت کننده ای از اینکه چیزی از شهید صدرزاده نمی دونم ناراحتم. 
پ.ن2: اون روزی که تیر به گلوی شهید ابوعلی خورد من احتمالا یک روز تکراری و معمولی رو طی می کردم.
        
(0/1000)

نظرات

سلام
بهتون پیشنهاد میکنم کتاب "اسم تو مصطفاست" رو مطالعه بفرمایید.البته اگر تا الان نخوندینش.