یادداشت هانیه
1402/8/18
4.4
6
خدایا من اصلا نمیتونم تصورش بکنم چقدر وحشتناک بوده وقتی اتفاقتی ک برای ایمی میفتاد میخوندم دستهام بی حس شدن وحشت کردم چه جوری دوم آورد قوی بوده؟؟؟ الان دارم به این فکر میکنم که زندگی ک ما توش غرقیم و حسابی داریم تو سر کله هم بابتش میزنیم حرص میخوریم به هیچی بند به هیچ (اسپویل) طوریکه یه دختر ۱۹ ساله سالم یه عصر میاد خونه با علائم تب و سرماخوردگی فردا میره بیمارستان جفت کلیه اش از دست میده حتی میمیره و زنده میشه چندین ماه تو کما میمونه و دوپاش قطع میشه و... واسه چی داریم میجنگیم برای چی اینقدر حرص میخوریم طمع میکنیم فقط این صدا ها سوالا داره تو ذهنم زنگ میخوره چرا زندگیمون الکی هدر میدیم لعنتی این ثانیه هایی که داری حروم میکنی زندگیته میفهمی دیگه برنمیگردن تو هیچوقت دیگه۲۸ آبان ۱۴۰۲ نمیبینی در یه لحظه همه چی عوض میشه چیکار داری با زندگیت میکنی؟ چیکار دارم با زندگیم میکنم؟ ایمی بهم ثابت کرد که یک انسان چقدر میتونه قوی باشه وزندگی مصداق این جمله است که شاید این زندگی اونی نباشه که میخوای اما حالا که بهش دعوت شده ای زیبا برقص.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.