یادداشت محمد فائزی فرد
1401/11/19
اندوه بهخصوص کیک لیمویی، همون طور که از اسمش انتطار میره داستانی خانوادگیه. خانوادهای که طبیعی نیست و سرگذشت اندوهباری داره. المانهای فانتزی داستان، جالب و بهجا هستن و طوری چیده شدن که فضای رئالیستی داستان رو به هم نزنن. و راستش اصل داستان به دختری که میتونه حس آدمها ر و از دستپختشون بچشه، هیچ ربطی نداره. نه اینکه این عنصر توی چشم بزنه و اضافه باشه. اتفاقا جذابیت کار همینه. منتها اصل داستان در مورد خانوادهایه که داره از هم میپاشه. بارها هم داستان شبیهش خوندیم و باز هم میخونیم. کار خلاقانهی نویسنده اینه که کشف این ماجرا رو بر دوش حس چشایی دختر خانواده گذاشته. دیگه قرار نیست شخصیت اصلی از حرفهای مادرش بفهمه که خانوادهشون خیلیوقته از هم پاشیده، جای اون، دستپختش رو میخوره. میخوام بگم این عناصر فانتزی، هستهی داستان نیستن. تزئین داستانن. و البته تزئین خوبیان. روایت کار هم جالب بود. زیگزاگ حرکت میکرد. جلو میاومد و بعد قدری به عقب میرفت و وقایعی رو دقیق تر و با جزئیات بیشتر بیان میکرد. این روش رو تا آخر ادامه داد و تونست ریتم داستان رو با همین ماجرا حفظ کنه. هرچند یک جاهایی بهزور سر مخاطب رو میچرخونه تا یک ماجرایی رو نبینه و بعد جلوتر بهش بگه: «ببین توی فلان جا که گفتم اینا رفتن مغازه و اومدن بیرون؟ اونجا یک نفر رو کشتن.» این وقتی در بستر داستان و با الزامات روایت همراه نشه و تنها دلیلش این باشه که به این بهانه مخاطب رو غافلگیر کنم، گول زدن مخاطبه اسمش و اصلا کار شرافتمندانهای نیست. در کل کتاب خوبی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.