یادداشت محدثه حسنی
1403/8/14
4.5
9
سلام و نور قصه دیار اجدادی برام غریبه نبود، چند سال یک بار یکجورائی تجربش میکنیم، جوونائی که به اسم انقلاب ،برای عدالت و آزادی به خیابانها میریزن و به اموال عمومی و کسب و کار مردم آسیب میزنن و اگر باهاشون همراه نشی تهدیدت میکنن و اگر پاش بیفته به طرز وحشیانه ای هموطنشون رو میکشن بدون اینکه واقعا بدونن مفهوم آزادی و عدالت یعنی چی. کتاب دیار اجدادی بخشی از تاریخ تلخ و سیاه اسپانیاست. داستان جدائی طلبی جوانهای باسکی که این جدا سازی رو حق سرزمینشون میدونستن ولی نه رهبری داشتند و نه مسیر روشنی درنتیجه حرکت نسبتا خشن و دور از عدالتشون به نتیجه نرسید و جز تلف شدن عمر و زندگی عده ای جوان و پیر و حتی مردم باسکی اصیل نتیجه ای در بر نداشت . شخصیت پردازی و توصیفات نویسنده عالی بود.انقدر واقعی و با جزئیات بود که به راحتی میتونستم اتفاقات و آدمها رو در ذهنم تصویر سازی کنم . نوع روایت داستانشم در نوع خودش جالب بود چون اصلا خط مستقیم و روشنی نداشت و دائما هوش خواننده رو به چالش میکشید و همینها کتاب رو بسیار بسیار جذاب و خواندنی کرده بود . تو شخصیتهای کتاب آرانچا رو بیشتر از همه دوست داشتم، یک دختر کتاب خون که با وجود تمام سختیهائی که زندگی و خانواده بهش تحمیل کردند پای اصولش موند و نه زیر بار ظلم رفت و نه همراه ظالم شد . به جا کنار خانوادش ایستاد و به جا در مقابلشون . بعد از اون شابیر رو دوست داشتم ،دکتری که با وجود تمام بی عدالتیی که افراد آتا(سازمان جدائی طلب باسک) در حقش روا داشتند جائی که فردی از اتا به طبابتش نیاز داشت مسوولیت پذیریش رو فدای کینه و نفرتش از اتا نکرد. جوونی که پای غمها و رنجهای مادرش موند و تنهاش نذاشت .جوونی که درد کشید اما باعث درد کسی نشد. و از میرن و پسر احمق تر از خودش یعنی خوشه ماری بیشتر از همه بدم اومد، آدمهای خودخواه ، متعصب ، بی سواد ، هیجان زده و کور دلی که عمر ، خانواده ، دوستها و دوستیهای خودشونو فدای حماقت و کوردلیشون کردن . بقیه ی شخصیتهای کتاب معمولی بودن مثل تمام آدمهائی که دور و برمونن ، حتی مثل خودمون. کتاب خیلی خیلی خواندنی و جذابه ضمن اینکه روایت تاریخی و واقعی و آموزنده ایه .
(0/1000)
1403/8/14
0