یادداشت راضیه بابایی

تذکره اندوهگینان
        
با پایمردی و استقامت کتاب تذکره اندوهگینان را تمام کردم.
اعتراف می‌کنم کتابی نبود که از دست نیوفتد، اتفاقا آرزویم بود زودتر به آخر کتاب برسم. اگر محتوای کتاب را، آنچه نویسنده می‌خواست به مخاطب برساند،  ۱۰۰ واحد بگیریم  متاسفانه بنده بیشتر از ۵۰ واحد را دریافت نکردم.
در خواندن بعضی بخش‌ها از نحوه گفتار نویسنده چنان عصبانی می‌شدم که عزم جزم می‌کردم امتیاز کتاب را یک از پنج بدهم و کمی بعد جملات زیبا و کلمات بدیع کتاب سر ذوقم می‌آورد و امتیاز را در ذهنم تا دو و نیم هم بالا می‌آوردم. 
ولی با اطمینان می‌گویم کتاب تذکره به عنوان یک رمان، هیچ وقت امتیاز سه یا چهار را از مخاطبانی شبیه من دریافت نمی‌کند.
مخاطبانی که دوست دارند در پس زیبایی و آراستگی زبانی، محتوای داستان به جانشان بنشیند که  این امر به خاطر چیدمان فرمی داستان، زبان نسبتا سنگین و طرح پیچیده مباحث مربوط به تصوف و ایمان و حقیقت و.. محقق نمی‌شود.
شروع داستان ماجرایی عجیب بود! از زمستانی در دهه شصت و جلسه بزرگان ادبیات به نسخه‌ای از کتابی قدیمی و داستانش رسیدیم. دور از جان شما و به جان کندن ! بالاخره داستان آغازید.

بعد هم پانوشتهای نویسنده که  قصد داشت در نقش مصحح متن قدیمی، توجه مخاطب را به بعضی کلمات جلب کند.
نحوه روایت هم جای خود دارد. تصور بفرمایید زبان داستان طوری باشد که برای فهم تمرکز ویژه بطلبد بعد در این وانفسای درگیری مخاطب و متن، روایت از جایی وسط خط طولی_زمانی داستان شروع شود و بعد فصولی از نسخه قاهره، متن داستان را متوقف کند و بعد شخصیت‌هایی بیایند و زود رخت سفر ببندند که سرنخ کار به کل از دست مخاطب خارج شود. خواننده‌ی گیج و غوطه‌ور در متن باید حواسش بود آنها که هستند و چه می‌خواهند و چه می‌کنند.

به عنوان مثال مادر عبدالله و سرنوشت مرگ او و عشقش به طاهر به جان قصه ننشست.
یا فرار فاطمه و چگونگی‌اش باز نشد(شاید نویسنده ادعا کند همه چیز واضح بوده ولی با زبان نگارش داستان لا‌به لای کلمات و جملات قلمبه گم شده است!)
ماجرای ۴۰ درصد پایانی کتاب و جلسات مباحثه که ماجرایی است برای خود. پای اشخاص تاریخی وسط کشیده می‌شود و همه در میانه داستان هستند.
بزرگان متصوفه
شیخ بوعلی سینا 
خجسته بانو
محمود غزنوی
و شخصیتهای داستانی که هریک چیزی می‌گفتند در این آشفته بازار و با این اوضاع عبدالله کم کم تحول می‌یابد و الخ..
توقع مخاطب از رمان علاوه بر وجه اطلاعاتی و سرگرمی ، پیاده سازی عناصر داستانی به تناسب و تعادل است.وگرنه زیاده‌روی در یک بعد ، کار را خراب می‌کند و عناصری که هر کدام بسیار هنرمندانه پیاده شده‌اند، خودشان عاملی بر ضعف اثر خواهند شد.

پ.ن۱:
در نظرات خوانندگان بهخوان این اثر امتیاز ۴.۲ دارد! هنوز برایم جای سوال است ،چرا این‌قدر بالا!
اعتراف کنم تذکره از آن کتاب‌هاست که جان می‌دهد برای بریده‌برداری. از جملات زیبایش حظ بردم ولی این ویژگی، کتاب را نجات نمی‌دهد.

پ.ن۲: برای مطالعات عرفانی_فلسفی داستانی سراغ نمونه های بهتر بروید. به نسبت وقتی که می‌گذارید دریافتی اندک خواهید داشت.

https://eitaa.com/vazhband
      
43

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.