یادداشت Kosar

Kosar

Kosar

1402/11/26

باروت خیس
        اریحا، فادیه یا هیام؛ هرکی هستی بدون باهات زندگی کردم... 
با تو قهوه خوردم و قهوه هام سرد شد. 
با تو خندیدم و با تو کامم تلخ شد. 
ضعف های داستان رو به هیچ وجه انکار نمی‌کنم ولی نمی‌تونم اینو هم نادیده بگیرم که نویسنده چقدر پیشرفت کرده بود یا شخصیت اصلی چقدر به دلم نشست :) 
راستش اگه جلدای قبلو خوندید خیلی حیفه که این جلدو نخونید. من که حسابی منتظر جلد بعدیم و همچنان امیدوار که بازم شاهد بهتر شدن کتاب و روند داستان باشم. 
از اونجایی که نظر چند نفر همیشه معتبرتر از نظر یه نفره می‌خوام از نظر چندنفر از دوستان که می‌شناسم و این سه جلد کتاب رو مشتاقانه خوندن براتون بگم؛ همشون واقعا با این کتاب حال کرده بودن و کتاب یکیشون طوری شده بود که انگار جویده شده:))
البته یه کتاب خون دوست داشتنی که چند روز باهاشون بودم، گفتن قشنگه ولی ممکنه برای همه مناسب نباشه و خب راستش منم باهاشون موافقم ولی بعضی کتابایی که تو ژانرایی شبیه به این نوشته شدن واقعا خیلی باعث ناامیدی آدم می‌شن و آدم واقعا می‌مونه که این کتاب اصلا چرا باید پرطرفدار بشه؟ 
راستی جلد اول این مجموعه یه رمان تلگرامی بوده که انتشارات پیشنهاد چاپشو داده و قصدم از گفتن این موضوع این بود که ایشون تو مصاحبه هاشون گفتن که انتشارات برا چاپ کتاب اصلا اذیتشون نکرده و از همینجا می‌خوام به اون انتشارات بگم دمتون گرم چون جدیدا نویسنده ها رو خیلی برا چاپ کتاباشون اذیت می‌کنن و این واقعا بده!
خلاصه که این سه گانه به کسایی که به ژانر امنیتی و عاشقانه علاقه دارن و اونقدر انتظارشون بالا نیست پیشنهاد می‌شه. 
      
24

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.