یادداشت شهاب سامانی
1401/1/11
میخواهم به عنوان یک شخص آماتور علاقمند به علوم انسانی از بابک احمدی تشکر کنم. سهم بابک احمدی با آن نثر ساده، روان و دقیقش در معرفی و تشریح اندیشه غرب و مبانی مدرنیته در سه دههی اخیر در ایران چشمگیر است. کمتر کتابخانهای در ایران هست که اثری از او در میان کتابهایش نباشد. کتابهایی از او چون ساختار و تاویل متن، حقیقت و زیبایی، مدرنیته و اندیشه انتقادی، سارتر که مینوشت، مارکس و سیاست مدرن و دوگانهی او در مورد هایدگر را حالا دیگر میتوان به جرات از آثار درخشان و کلاسیک جریان روشنفکری در ایران دانست. کمتر مقاله و پایاننامهای در ایران با موضوعاتی چون زبانشناسی، نشانهشناسی، زیباییشناسی، سینما، اندیشه انتقادی و حتی مارکس و مارکسیسم وجود دارد که به کتابهای بابک احمدی ارجاع نداده باشد. ممکن است با بعضی باورهای او که بیشتر در حوزههای ژورنالیستی و امور روزمره سیاسی مطرح میشوند، همراه نباشیم، اما از او بسیار آموختهایم. بابک احمدی را به حق میتوان «معلم» بسیار خوبی دانست. نثر غیر جدلی و پر حوصلهی او آموزنده است و به همین علت این یادداشت را به خاطر تمام چیزهایی که از او آموختهام با سپاس از او شروع میکنم. بابک احمدی در کتاب جدید خود به "مانیفست حزب کمونیست" نوشتهی ماندگار کارل مارکس و فردریش انگلس میپردازد. باید اشاره کرد که پرداختن به این بیانیه در هر دورهای از تاریخ دشواریهای خاص خود را داشته است و بابک احمدی این دشواریها را به جان خریده است. چرا پرداختن به مانیفست بعد از 170 سال هنوز موضوعی مهم، بهروز و البته دشوار است؟ تا به حال هزاران کتاب، شرح و مقاله در مورد مانیفست حزب کمونیست نوشته شده است و از این حیث تقریبا در تاریخ اندیشه بینظیر است.گویی هر اندیشهای دربارهی جهان، تاریخ، سیاست و مدرنیته و هر اندیشمندی در این حوزه باید نسبت خود را اگر نه با مارکس، دستکم با مانیفست مشخص کند. نثر جدلی و کوبنده مانیفست همراه با پرسشهای تاریخی و بیانی موجز و دقیق آن را به یکی از شاهکارهای فلسفی و سیاسی تبدیل کرده و به همین نسبت پرداختن به آن دشوار است. همچنین مانیفست بنا به سرشت خود، که بیانیهای جدلی، حزبی و سیاسی است و به نسبت دیگر آثار مارکس از پیچیدگیهای فلسفی کمتری برخوردار است، به همین دلیل مورد علاقهی مارکسیستهای دوآتشه است. مانیفست انبوهی تاریخی از حمایتها و مخالفتها را پشت سر خود دارد و در این هیاهوی سیاسی و ایدئولوژیک پرداختن منصفانه به آن دشوار است. علاوه بر اینها مانیفست متنی نیست که به 170 سال پیش تعلق داشته باشد و نمیتوان تنها به عنوان متنی کلاسیک به آن پرداخت. جهان همچنان به معضلاتی که مارکس و انگلس در مانیفست به آن اشاره میکنند گرفتار است. نابرابری، فقر، تمرکز ثروت و ناخشنودی انسان. حتی اگر با راهحلهای پیشنهادی و پیشبینیهای مانیفست در مورد این معضلات و در صدر آن نظام سرمایهداری همراه نباشیم و آنها را به تاریخ پیوسته در نظر بگیریم، باید اذعان کنیم که هنوز جهان با پرسشها و معضلاتی که در مانیفست مطرح میشوند، مواجه است. از این نظر پراختن به مانیفست، همچنان موضوعی مرتبط با جهان امروز و همچنان دشوار است. بابک احمدی در کتاب دگرگونی جهان در پی پاسخ به این پرسشها است که "قدرت این متن در چیست؟ کدام بخش از مباحث آن هنوز زنده و مفید است و کدام بخش کهنه شده یا تجربهی تاریخی نادرستی آن را ثابت کرده است." (از متن پیشگفتار کتاب) کسانی که با آثار بابک احمدی و به طور مشخص با دوگانهی او در مورد هایدگر و یا مارکس و سیاست مدرن آشنا هستند کتاب جدید او با عنوان "دگرگونی جهان" را نیز حداقل به لحاظ ساختاری آشنا حس میکنند. شرح تکوین متن و توضیح مفاهیم اصلی در دیالکتیک زندگینامه و کلیت اندیشهی نویسنده در برابر شرایط تاریخی، ساختار کتابهای بابک احمدی با محوریت یک متن خاص است که او در این کتاب نیز همین رویه را پیش میگیرد. کتاب دگرگونی جهان با پیشگفتار نویسنده در مورد اهمیت مانیفست و ملاحظات او در مورد این بیانیه آغاز میشود. بابک احمدی مانیفست را مشهورترین و مهمترین سندی میداند که تاکنون در تاریخ جنبشهای رادیکال منتشر شده است. او نه تنها این سند را متعلق به گذشته نمیداند بلکه این بیانیه را همچنان برای زندگی امروز بشر مهم میداند چرا که درونمایههای اصلی آن درباره وضعیت بشری، زندگی اجتماعی، دشواریهای ناشی از پیشرفت اقتصادی و فنآوری، شکاف طبقاتی، استثمار، وضعیت زنان همچنان بحث برانگیز است. احمدی مانیفست را هم ارز با با سیاست ارسطو، شهریار ماکیاولی، لویاتان هابز، قرارداد اجتماعی روسو و اصول حق هگل از شاهکارهای فلسفه سیاسی و اندیشه ورزی اجتماعی میداند. فصل اول به زمینهی تاریخی و نظری نگارش مانیفست میپردازد. در این فصل نویسنده ابتدا شرح کوتاهی از زندگی مارکس و انگلس ارائه میدهد و سعی میکند به این پرسش پاسخ دهد که چگونه این دو نفر که در زمان نگارش مانیفست 27 ساله و 29 ساله بودند از سوی سازمان کمونیستها ماموریت یافتند تا مانیفست را به عنوان برنامه و اعلام مواضع بنیادین آنها بنویسند. این فصل همچنین به شرح وضعیت تاریخی اروپا با تاکید بر وضعیت انگلستان، فرانسه، آلمان و اتریش میپردازد تا متن را در دل شرایط تاریخی قرار دهد و به تجربه تاریخی ملتها پیوند بزند. همچنین در این فصل بابک احمدی آرای سوسیالیستی، کمونیستی و آنارشیستی مختلف که پیش از نگارش مانیفست در اروپا وجود داشتند را نیز شرح میدهد که به باور او مانیفست بر میراث آنها استوار است. از بابوف، فوریه، پرودن، سنسیمون، بلانکی و تا سوسیالیستهای کم نام و نشانتر و سازمانهای کوچک کمونیستی همگی در شکلگیری و تکوین مانیفست، خواه در نفی یا تایید آن، نقش داشتهاند. در فصل دوم نویسنده در ابتدا به چگونگی و علت نگارش مانیفست میپردازد. در این فصل از سازمان عدالت و سازمان کمونیستها به عنوان سازمانهایی نام برده میشود که مانیفست به سفارش آنها نگاشته شده بود. منابع مانیفست معرفی میشود و فن بیان آن شرح داده میشود. بخش کوتاه فن بیان مانیفست از جذابترین بخشهای کتاب است. بابک احمدی با ستایش از سبک نگارش سحرانگیز کتاب به این نکته اشاره میکند که "کدام متن را سراغ دارید که در کنار ایجاز و فشردگی، مباحث تاریخی جذاب و مبنای نظری محکم، این چنین در یادها بماند تا جایی که بتوان گفت بعضی عبارات آن حکم ضرب المثل را یافتهاند، عباراتی چون : «شبحی در اروپا میگردد» یا «کارگران میهن ندارند»." احمدی مانیفست را بنا به تعریف و ماهیت آن، به عنوان بیانیهی یک سازمان سیاسی خاص، یک اثر جدلی میداند که باید هم مواضع خود را قدرتمند و مستحکم نشان دهد و هم مواضع مخالف را سست و نادرست و مانیفست در این ماموریت خود بسیار موفق بوده است. ادامه این فصل به تاریخ متن انتشاریافتهی مانیفست، یعنی پیشگفتارها و ترجمههای آن به زبانهای مختلف، از جمله به زبان فارسی و در ایران پرداخته میشود. فصل سوم که تقریبا نیمی از کتاب را شامل میشود به مفاهیم بنیادین مانیفست میپردازد. احمدی در این بخش تلاش میکند به فهم مارکس از مفاهیمی چون پیکار طبقاتی، سرمایهداری، پرولتاریا و کمونیسم در زمان نگارش مانیفست وفادار بماند. این یعنی نویسنده معنای مفاهیم به کار رفته در متن را نه در توضیحات شارحان آرای مارکس یا حتی نوشتههای خود مارکس در زمانهای بعد، بلکه در نوشتههای پیشین او و انگلس جستجو میکند. احمدی با روشی تبارشناسانه معنا، منظور و درک مارکس را از مفاهیم با توجه به متون پیش از نگارش مانیفست و همچنین آثار قدیمیتر انگلس واکاوی میکند. این توضیحات و واکاویها وقتی ارزشمندتر میشود که در نظر بگیریم در خود متن مانیفست با توجه به فشردگی، مخاطب و ماموریت متن مجالی برای شرح و توضیح مفاهیم نبوده است. با این حال باید به این موضوع اشاره کرد که شرح نویسنده در مورد بعضی مفاهیم تنها در توضیح تاریخ آنها، به این معنا که پیش از مانیفست در کجا و توسط چه کسانی به کار رفته بودهاند، متوقف میشود و متن در واکاوی نظری مفاهیم پیش نمیرود. از این نظر گاها در فصل سوم با تغییر موضع متن در شرح تاریخی یا شرح نظری مواجه میشویم. به طور مثال ما در شرح مفهوم "پیکار طبقاتی" بیشتر با تاریخ ادبیات آن آشنا میشویم تا توضیح نظری آن در حالی که در توضیح مفهوم "پرولتاریا" ما با متنی اساسا تئوریک روبرو میشویم. با این حال روش تبارشناسانهی بابک احمدی در شرح مفاهیم و تلاش او برای وفاداری به تاریخ متن و فهم مارکس از مفاهیم در زمان نگارش آن قابل توجه است و میتوان گفت چنین نگاهی است که این کتاب را از متون دیگری که به مانیفست پرداختهاند (حداقل متون ترجمه شده یا نوشته شده توسط نویسندگان ایرانی) متمایز میکند. وفاداری نویسنده به متن را میتوان در بخش آخر این فصل نیز کاملا احساس کرد که احمدی تلاش میکند در بررسی انتقادها به متن مانیفست نیز هم به تاریخ نگارش و هم به شرایط تاریخی و ماموریت متن وفادار بماند. به طور مثال وقتی لحن مردانه یا غیبت زنان را در متن مانیفست به عنوان یک نقطهی ضعف در نظر میگیرد در ادامه به این موضوع اشاره میکند که مارکس در متون دیگر نظیر خانواده مقدس از آزادی اجتماعی، سیاسی و حقوقی زنان با صراحت دفاع کرده است. این مرور را برای سایت وینش نوشته ام .
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.