یادداشت روژان صادقی
6 روز پیش
تا به حال به این فکر کردید که اگر زنهای قصههای اساطیری فرصت میکردند قصههای خودشان را بازگو کنند، چه چیزی برای تعریف کردن داشتند؟ این سوال احتمالاً همان ایدهای بود که اووید، شاعر روم باستان را به نوشتن مجموعهای از نامهها با عنوان هیرواید یا «نامههای قهرمانان» ترغیب کرد. این کتاب مجموعهای از ۲۱ نامهست که به استثنای دو مورد، تماماً از زبان زنها روایت میشوند. زنهایی معروف در قصههای اسطورهای یونان و روم که اغلب صدایشان در این روایتها گم شده بود. طی چند ماهی که درگیر خواندن این شعرها/نامهها بودم، فرصتی پیدا کردم تا قصههای معروف و محبوبم را از زبان زنانی بخوانم که بسیاری از آنها برای من الهامبخش و دوستداشتنی بودند؛ زنانی مثل مدهآ، هلن تروآ، پنلوپه، آریادنه و دیگران. نامههای شاعرانه: اووید شاعر معروف رومی که سال ۴۳ قبل از میلاد متولد شد، تاثیر قابل توجهی بر روایتهای اساطیری که امروز به گوش ما آشنا هستند داشت و هرچند او قبل از هر چیز شاعر بود، اما در این مجموعه قالب نامه را برای نوشتن این شعرها انتخاب میکند. این نامهها از زبان زنانی نوشته شدهاند که برای محبوب یا معشوق خودشان نامهای –اغلب– عاشقانه مینویسند. انتخاب هوشمندانهی او در فرم به صورت نامهنویسی تاثیری چندجانبه بر مخاطب دارد. نخست اینکه قالب نامه جنبهی احساسی شعرها را دو چندان کرده و خواننده را بیشتر درگیر داستانی میکند که در حال بازگو شدن است. ثانیاً استفاده از ضمیر اول شخص ترفندیست از طرف اووید که صدای این زنها را رساتر به گوش ما برساند. زنان نویسنده: مشخص است که این مجموعه تلاشیست برای بازگرداندن صدای زنان به روایتهای اسطورهای. اووید با انتخاب زنانی مانند پنلوپه و مدهآ که از مشهورترین شخصیتهای اساطیر هستند و زنانی کمتر شناختهشده همچون سفو، دیدو و هرمیون، ترکیبی جالب و متنوع از شخصیتهای برجسته و حاشیهای ارائه کرده. این انتخاب برای من، که همیشه مشتاق شنیدن روایتهای گمشده و کمتر پرداختهشده هستم، ارزشمند و قابلتأمل بود. بازنمایی فرهنگ و جامعه روم و یونان: فراتر از جنبهی عاشقانه این نامههای میتوانند دریچهای باشند به فرهنگ و جامعه باستانی و طرز برخورد آنها با مسائل جنسیتی و حتی در برخی موارد، حقوقی! هر چند که تعداد زیادی از این نامهها بازتابی عینی از وضعیت جامعهی آن زمان هستند اما بخش دیگری صرفاً بازتاب آرمانها و آرزوهای اووید برای جامعهی ایدهآلش است. برای مثال همین مسئلهی صدای زنانه و نوشتن از زبان زنان دستکمی از هنجارشکنی نداشت. یا در تعدادی از نامهها به موضوعاتی مثل حق انتخاب در ازدواج و رد ازدواجهای اجباری (که امروز هم در مورد آنها بحث به فراوان در جریان است) پرداخته شده. همچنین در نامههایی مثل نامهی هلن به پاریس یا سیدیپه به آکونْتیوس مسئله عاملیت زنان و نقد آن بهوضوح دیده میشود. زنهایی که در این دو قصهی به خصوص توسط پاریس ربوده و توسط آکونْتیوس فریب داده شدند. تخیل یا بازگویی سنت؟ یکی از پرسشهای مهم زمان مطالعهی این کتاب این است که چه مقدار از این نامهها بر اساس روایات مرسوم اسطورهها نوشته شدهاند و چه مقدار حاصل تخیل اووید است؟ هرچند که این پرسش اساساً در مسئلهی اساطیر با پیچیدگیهای زیادی همراه است اما میتوانیم در مورد میزان وفادار بودن اووید به روایات مرسوم از این اسطورهها سوال طرح کنیم. بخشهایی از این داستانها، مانند جدایی ۲۰ ساله پنلوپه و اودیسه، کاملاً بر اساس روایتهای سنتی هستند، اما بخشهایی همچون نوشتن نامه توسط پنلوپه به اودیسه، چیزیست که ما آن را مدیون تخیل فوقالعادهی اووید هستیم. ۱۹ زن و ۲ مرد: دو نامه از این مجموعه از زبان مردان نوشته شدهاند: یعنی نامهی پاریس به هلن و نامهی آکونْتیوس به سیدیپه. این خروج اووید از ساختار کلی اثر شاید در ابتدا جای پرسش داشته باشد اما من فکر میکنم در این دو مورد هدف اووید نشان دادن تنوع و حتی تضاد دیدگاههای زنانه و مردانه در مورد یک قصهی «واحد» است. به خصوص در این دو قصه که ماجرای اصلی آنها بیش از عشق، زیر سوال رفتن عاملیت زن است. در آخر، فکر میکنم خواندن این کتاب برای مخاطبان آثار نمایشنامهنویسانی مثل اوریپید یا خوانندگان هومر خالی از لطف نباشد. با این حال به دلیل حجم نسبتاً زیاد کتاب و نیاز به دانش قبلی در مورد اساطیر در توصیه کردنش به کسانی که اهل اسطوره نیستند تعلل میکنم. هر چند توصیه میکنم به خاطر توانایی مثالزدنی اووید در شعر نوشتن حداقل یکی دو تا از شعرهای این مجموعه را بخوانید. باشد که شما هم مثل من لذت ببرید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.