یادداشت

قیدار
        کتاب «قیدار» که تموم شد دوست داشتم دوباره و دوباره  از اول بخونم. «قیدار» اگر دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت داستانی زندگیم نباشه، قطعاً یکی از صدرنشینانِ جدوله! خیلی اوقات دلم «قیدار» بودن میخواد... شخصیت «قیدار» برای من به مثابۀ یک دنیاست که حس می‌کنم از درکش عاجزم اما به هر روی قیدار شدنم آرزوست؛ حتی اگر آرزوی دست‌نیافتنی‌ای باشه. 
ادبیاتِ کتاب برای هر کسی که ادبیات آقای امیرخانی رو دوست داره قطعاً دل‌نشینه. بازی با کلمات، بیشتر کتاب رو شیرین می‌کنه. به کسایی که «منِ او» رو خوندند توصیه می‌کنم وجوهِ اشتراک این دو کتاب رو دریابند! :)

و خلاصه که: «کاش پیش حضرت حق اسم نداشتیم اما مرد بودیم... طوبا للغرباء!»
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.