یادداشت فاطمه امیری پری
1402/6/13
3.3
385
خیلی ها وقتی این کتاب رو خوندن، این برداشت رو داشتن که جزء دسته کتاب های انگیزشیه و خب تهش که چی؟! اما چرا به همین کتاب انگیزشی نباید فکر کرد؟ من از طریق فکر کردن به شخصیت های این کتاب برمی گردم و به زندگی خودم نگاه کنم. کجاها شبیه لوکریس و میشیما به زندگی نگاه کردم و همه چیز برام مادی شد و دیگه به بود و نبود آدما فکر نکردم و یه نگاه ابزاری به همه چیز داشتم. کجاها مرلین غمگین و ناامید بودم که از هیچ چیز شخصیتم خوشم نیومد و فروپاشیدم کجاها ونسان شدم زمانی که میدونستم که تو خیلی جاها پر از ایده های جدید و فکرهای تازه ام، اما جرات از قوه به فعل رسوندنش نداشتم و کجاها آلن زندگی خودم بودم. زمانی که حرف دیگران رو پشت سر گذاشتم و شخصیتم رو دوباره از نوساختم و برای چیزی که هستم جنگیدم و دیگران متقاعد کردم که این منم! یه آدم زنده با تمام نقاط ضعف و قوتش که تلاش میکنه بهترین خودش باشه. و کجاها به آلن های زندگیم توجه نکردم. اونایی که اومدن و از زندگیم رفتن و بهم درس هایی از زندگی رو دادن که شاید در مدت کوتاه زندگیم، فرصت تجربه کردنش رو نداشتم و ندارم. فارغ از توجه به سبک و معیار نویسنده کتاب و این که چه هدفی پشت نوشتنش بوده و همچنین یادداشت های مثبت و منفی افراد در مورد خوندن یا نخوندن کتاب و یا قرار دادنش در حوزه کتاب های انگیزشی صرف، این کتاب به نظر من ارزش یک بار خوندن رو داره به شرطی که با دید متفاوتی به معنای زندگی، مرگ و انسان نگاه کنیم. ما فقط یک بار میمیریم پس برای مرگ در آرامش، زندگی عالی داشته باشیم!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.