بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت سیده زینب موسوی

                بعضی از کتابا هستن که وقتی بهشون فکر می‌کنی سینه‌ت پر میشه از احساس و بعضی وقتا این احساس میشه بغض تو گلو... 
بغضی که منتظر یه اشاره‌ست تا از چشمات جاری بشه...

برای من بیبل از این دسته کتاباست...

با این اوصاف چطور در مورد این کتاب بنویسم که حقش ادا بشه؟!

شاید بهتر باشه بگم اصلا چطوری شد رفتم سراغش.
من بعد از خوندن کتاب تاریخ جهان نهرو بی‌تاب این شدم که در مورد نقاط مختلف جهان رمان تاریخی بخونم. جاهایی که تا قبل از این اصلا بهشون فکر هم نمی‌کردم و اهمیت خاصی بهشون نمی‌دادم.

برای همین چشمم دنبال اینجور رمان‌ها بود.
از طرف دیگه عاشق سبک فانتزی هستم و جدیدا هم به سبک فانتزی تاریخی علاقه‌مند شدم.

این کتابم دقیقا تو همین سبک نوشته شده.

این شد که شروع کردم به خوندنش.

ماجرای کتاب در نیمهٔ اول قرن نوزدهم اتفاق می‌افته، حدود سالهای ۱۸۳۰ به بعد. وقتی که امپراطوری بریتانیا هنوز در اوج خودش بوده و سفیدها هنوز در سودای گسترش قلمرو و دایرهٔ نفوذشون.

قهرمان کتاب یه پسربچهٔ چینیه که به انگلستان آورده میشه تا مترجمی بخونه.

همه چیز هم حول همین مترجمی دور می‌زنه، اینکه چطور میشه معنا رو از زبانی به زبان دیگه منتقل کرد و چطور از چیزی که این وسط گم میشه، می‌تونیم نیرویی فراتر از نیروهای معمول تولید کنیم...

کتاب ضرب‌آهنگ کندی داره، کلی طول کشید تا اندکی در مورد همین بحثای فانتزیش توضیح بده، ولی هر چی به آخر کتاب نزدیک می‌شیم این ضرب‌آهنگ سرعت بیشتری می‌گیره. هر چند که بازم به نسبت کتابهای هیجانی، این سرعت هنوز خیلی پایین محسوب میشه.

ولی سرعت پایین کتاب اصلا منو اذیت نکرد و شاید فقط یکی دو بار پیش اومد که دلم خواست سریع‌تر پیش بره.

شخصیت اصلی هم یه آدم کاملا معمولیه، نه قهرمانه، نه خیلی باهوشه، نه شجاعه... ولی با این حال من خیلی دوستش داشتم و همین به نظرم یکی از نقاط قوت بسیار جالب توجه نویسنده‌ست. اینکه بتونی یه آدم معمولی رو اینطوری تو دل مخاطبت جا کنی...
یه سری جاها اینقدر توصیف احساسات و درونیات زیبا و دقیق بود که واقعا حظ می‌کردم و خودم تعجب می‌کردم از این مقدار درگیری عاطفی با شخصیت اصلی.


قسمت فانتزی کتاب هم اصلا پررنگ نیست. هر چند که بنیان اصلی داستان روی همین بخش فانتزیه و اگر نبود کلا درصد بالایی از اتفاقات رو نمی‌داشتیم ولی مدل بحث فانتزی کتاب کاملا با حالت جادو و جنبلی و نیروهای خارق‌العاده و این داستانا فرق می‌کنه. بیشترین نقشش هم اواخر کتاب بروز می‌کنه. بنابراین به نظرم برای کسایی که اصولا‌ میونه‌ای با سبک فانتزی ندارن هم انتخاب خوبیه.


بخش تاریخی کتاب یکی از نقاط قوت اصلیشه. با وجود فانتزی بودن و با وجود اینکه نویسنده در روند اصلی تاریخ دست برده، همچنان اطلاعات تاریخی ارزشمندی داره. ساختارهای استعمار انگلیس به زیبایی تصویر شدن و کتاب پره از نکات نغز در رابطه با این استعمار و ابعاد فرهنگی و اقتصادیش. واقعا نمی‌دونم چی می‌تونم بگم که حقش ادا بشه.... رویکرد خودبرترپندار انگلیسی‌ها، مقاومت در برابر استعمار، استدلال‌های مختلف در رابطه با نوع این مقاومت و ... کلا همه اینها خیلی خیلی قشنگ نوشته شده بودن....


کتاب همون‌طور که گفتم یه تأکید زیادی روی بحث زبان داره. به عنوان کسی که عاشق شناخت زبان‌های مختلف و ریشه‌هاشونه از این بخش کتاب به شدت حظ کردم. اینقدر که واقعا بعضی جاها دلم میخواست همه کارامو رها کنم و برم دنبال همین بحثا! اصلا انگار عظمت و زیبایی چیزی به اسم زبان رو تازه با این کتاب میشه درک کرد... 
ولی در حین خوندنش برام سوال بود که آیا کسی که مثل من علاقه‌مند به این بحثا نباشه هم میتونه ازشون لذت ببره؟ نمی‌دونم... احتمال میدم خیلی‌ها تو این بخش‌های کتاب که اوایلش میشه حوصله‌شون سر بره ولی برای من تجربهٔ بسیار لذت‌بخشی بود...

اینم بگم که واقعا باورم نمیشه کسی که این کتابو نوشته فقط ۲۶ سالش باشه! واقعا این حجم از دقت و تحقیق و این دید جامع و قشنگ به بحث استعمار از یه جوون ۲۶ ساله خیلی قابل تحسینه.
 این کتاب در بین جماعت خارجی هم طرفدارای زیادی داره و یه نمونه‌‌ش قرار گرفتن در رتبهٔ دوم رأی‌گیری گودریدز برای بهترین کتاب فانتزی ساله.

در نهایت اینکه این از کتابهاییه که بابت ترجمه نشدنشون خیلی حسرت می‌خورم، شاید بیشتر از هر کتاب دیگه‌ای. و امیدوارم زودتر یکی برای ترجمهٔ کتاب دست به کار بشه چون قطعا ارزشش رو داره.
از این نویسنده البته یه مجموعهٔ ۳ جلدی هم منتشر شده که تا جایی که دیدم دو جلدش ترجمه شده و بنابراین اینطور هم نیست که تو ایران کلا ناشناخته باشه...
        
(0/1000)

نظرات

مثلا خودت دست به کار شی برای ترجمه‌ش😂🙌
2
این ترجمه شده‌ها، چند وقت پیش رونمایی شد، اون موقع که این یادداشت رو نوشتم هنوز ترجمه نشده بود :) 
عههههههههه خب پ🤌
@szm_books