یادداشت س‌یّد م‌حمّدحسین م‌وسوی

چشم هایش
        من داستان‌خوان حرفه‌ای نیستم. کم‌کم می‌خواهم شروع کنم به خواندن رمان. البته هنوز با رمان مشکل دارم. در واقع حوصلهٔ رمان را ندارم. داستان کوتاه را ترجیح می‌دهم. اما در خواندن همین داستان کوتاه هم همان مشکلات را دارم؛ گاهی از وقایع داستان عقب می‌افتم، شخصیت‌ها را گم می‌کنم، توجهم به جزئیات کم است و خلاصه حرفه‌ای نیستم در داستان‌ خواندن. 
حال نمی‌دانم مشکل از چشمهایش بود یا از من. اینکه گاهی انقدر علوی داستان را کش می‌داد که خوابم می‌گرفت، حادثه و کشش رضایت‌بخشی برایم نبود، کلیشه‌های داستان زیاد بود، گاهی بیانیه می‌شد و راستش صناعت خاصی در پرداخت داستان ندیدم من. 
اما ارزش خواندن را داشت. اثری‌ست نسبتاً متقدم و راوی روزگاران خود.
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.