یادداشت سعید بیگی

                این کتاب را دوستی دانشمند معرفی کرد و من هم پس از بررسی آن را خریدم. 
آغاز مطالعۀ این کتاب همزمان با راه اندازی چالش‌ها در بهخوان بود.
من این کتاب را در چالش ثبت کردم؛ اما به دلیلی نامعلوم، میزان پیشرفتم در مطالعۀ کتاب در چالش ثبت نمی‌شد و به سختی توانستم بخش پایانی را در یک چالش بخوانم. 
کتاب در 600 صفحه و در قطع رقعی، در انتشارات سایۀ سخن چاپ و منتشر شده است.
نویسندۀ کتاب دکتر ویلیام گِلَسِر و مترجم دکتر علی صاحبی است.
ترجمۀ دکتر صاحبی به دلیل آشنایی ایشان با نظرات و تئوری انتخاب دکتر گلسر؛ نسبت به یکی دو ترجمۀ دیگر که دیدم، رساتر و بهتر است.
دوستانی که چاپ های دیگر را با ترجمه‌ای دیگر خوانده بودند، ابدا راضی نبودند.
من چاپ سی و چهارم (34) این کتاب را با ترجمۀ زیبای دکتر علی صاحبی خواندم. نثر کتاب خوب، روان و خواندنی بود.

***

- نمونۀ نثر کتاب: «به طور کلی تئوری انتخاب توضیح می‌دهد که افراد چرا و چگونه رفتار می‌کنند.
این تئوری، شیوۀ کارکرد مغز آدمی را برای صدور رفتار تبیین می‌کند.
تئوری انتخاب معتقد است هر آنچه از ما سر می‌زند یک رفتار است: 
غذا خوردن یک رفتار است، 
دعوا کردن یک رفتار است، 
دیر سر قرار رفتن یک رفتار است، 
خشمگین شدن یک رفتار است، 
غمگین و افسرده شدن یک رفتار است، 
نگران و مضطرب شدن یک رفتار است، 
هذیان یک بیمار سایکوز هم یک رفتار است.

و همۀ رفتارها:
* از درون ما برانگیخته می‌شوند و معطوف به هدفی‌اند.
* هدف هر رفتار، ارضای یکی از پنج نیاز اصلی ماست:

1. عشق و احساس تعلق،
2. قدرت، 
3. تفریح،
4. آزادی،
5. بقا و زنده ماندن.

- تئوری انتخاب معتقد است هنگامی که افراد در نیازهای خود ناکام می‌شوند، دست به رفتار می‌زنند.
یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخالب می‌کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند.
این رفتار، هدفمند است و هدفش ارضای نیاز موردنظر است.
چنانچه فرد، برای ارضای نیازهایش روش‌های موثر را پیدا نکند، دست به رفتارهای گوناگون می‌زند که در روان شناسی رایج به این رفتارهای ناکارآمد و ناموثر برچسب بیماری می‌زنند: مضطرب، افسرده، خشمگین، منزوی، و ... .» (صفحات 10 و 11)

- «مشاهدات سیستماتیک دکتر گلسر او را به این نتیجه رساند که ما انسان‌ها به طور ژنتیکی موجودات اجتماعی هستیم و برای بقا و زنده ماندن به یکدیگر نیازمندیم.
بر این اساس گلسر معتقد است همواره یک مشکل ارتباطی (به معنی یک رابطۀ خراب، نارضایتمند یا قطع یک رابطۀ مهم) عامل زیرین مشکلات روان شناختی ماست.
بیشتر مشکلات روانی ما از ناتوانی ما در خوب کنار آمدن با افراد مهم زندگیمان نشئت می‌گیرد.
کوشش‌های او به ارائۀ تئوری انتخاب «انسان‌ها چرا و چگونه رفتار می‌کنند؟» منجر شد.
بر اساس این نظریه برخلاف دیگر موجودات زنده تنها انسان‌ها هستند که به طور ژنتیکی برای ارضای نیاز به قدرت از درون برانگیخته می‌شوند.
تنها ما هستیم که آموخته ایم حق با من است و شما اشتباه می‌کنید و تلاش می‌کنیم تا نیاز خود به قدرت را از طریق روان شناسی کنترل بیرونی ارضا کنیم و دیگران را به انجام کاری مجبور کنیم که خود می‌خواهیم.» (صفحۀ 572)

***

این کتاب «تئوری انتخاب» نکات جالب و سودمندی برای من داشت و از آن استفاده کردم.
یک نمونه راهنمایی مهم و جالب در روابط با دیگران؛ توصیه به تغییر خود، به جای تلاش برای تغییر دادن دیگران بود. 
اینکه بهتر است تلاش کنیم خودمان را تغییر دهیم.
در این صورت دیگران نیز در رفتار با ما، ناخودآگاه تجدیدنظر خواهند کرد و رفتاری بهتر خواهند داشت.
یعنی ما به طور غیرمستقیم و بدون اینکه خود بخواهیم یا دیگران بخواهند، باعث تغییر در آنان می‌شویم.
البته این تغییرات ممکن است، جزئی و آرام باشد؛ طوری که به سرعت متوجه آن نشویم؛ اما پس از گذشت مدتی، از تغییرات انجام شده شگفت زده خواهیم شد.
من این نکته را تجربه کردم و از نتیجۀ کار بسیار لذت بردم.
در نهایت دوستان علاقه‌مند به روان‌شناسی را دعوت می‌کنم به خواندن این کتاب خوب و جالب.
        
(0/1000)

نظرات

چقدر زیبا توصیف کردید ،تغییر  رو 
و چقدر توضیحات شما  ،جذاب  بود 
بسیار مشتاق شدم برای مطالعه کتاب
1
درود؛   
خواهش می کنم، از لطف شما سپاس گزارم. کتاب ارزشمندی است و ارزش مطالعه و بررسی را دارد. روشن است که داستان نیست، اما خرده حکایت هایی برای تبیین مطالب در برخی بخش ها آمده که جالب و راهگشا است. مانا باشید.