یادداشت فاطمه مجاب

شام با آدری هپبورن
        اگر به شما بگن می‌تونین ۵ نفر رو انتخاب کنین که یه شب باهاشون شام بخورین چه کسانی رو انتخاب می‌کنید؟ بدون محدودیت؛ از زنده و مرده، دوست یا غریبه.
تو کتاب «شام با آدری هپبورن» چنین موقعیتی برای سابرینا در شب تولدش پیش اومده. اون افراد هم از خونواده و دوست و آشناهاش هستن به علاوه‌ی آدری هپبورن، هنرپیشه‌ی مورد علاقه‌ش.
توی این جمع شش نفره و در بحث‌هایی که شکل می‌گیره، سابرینا در تلاشه چیزهایی رو بفهمه. زخم‌هایی سر باز می‌کنن و خاطراتی به یادش میان. این فرصت فراهم می‌شه که حرفاشون رو بزنن و بالاخره به نقطه‌ای برسن که سابرینا بتونه از بعضی مسائل بگذره، طرف مقابلش رو ببخشه و البته سهم خودش رو هم در روابطش و اتفاقایی که افتاده بپذیره.
چیزی که کتاب رو برام جذاب می‌کرد این بود که هر چی صحبت‌ها و همین‌طور روایت گذشته (یک فصل درمیون) جلوتر می‌رفت، به لایه‌‌های جدید و حتی غافلگیری‌هایی می‌رسید که نشون می‌داد داستان به این سادگی هم نبوده.
اگر به یه رئالیسم جادوییِ عاشقانه با تم روان‌شناسی علاقه دارین، این کتاب رو پیشنهاد می‌کنم :)
      
10

9

(0/1000)

نظرات

چه یادداشت خوبی! کنجکاو شدم بخونمش 🌷

0