بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت محمد یوسفلو

                اول‌بار در صفحه‌ی اینستاگرام مترجمِ دقیق، نویسنده‌ی پرکار، محقّق ارزشمند و انسان متخلّقی که به قول خودش «پیر است اما فرتوت نه!» یعنی جناب بها‌ء‌الدین خرمشاهی، باخبر شدم ویراست دوم زندگی‌نامه‌‌ی ایشان، با اضافات و ویرایش‌های بسیار، توسط نشر قطره منتشر شده است‌.

زندگی‌نامه‌خوانی به‌ خودیِ‌خود جذّاب است، اینکه این زندگی‌نامه‌ی خودنوشت مربوط به جناب خرمشاهی باشد نیز آن را جذاب‌تر می‌کند، از همان ابتدا که با این کتاب آشنا شدم، آن را به لیست کتاب‌هایی که باید بخوانم افزودم اما آنچه کنجکاوی مرا برانگیخت و مرا مجاب کرد تا در اولین فرصت سراغ این کتاب ۷۵۰ صفحه‌ای بروم، این بود که متوجه شدم مؤلف عزیز در این کتاب، علاوه بر سخن‌گفتن از زندگی شخصی و حرفه‌ای، تحصیلات و آثار، نوشتن و خواندن، به غرایبی معجزه‌وار که بر زندگی‌اش تأثیر گذارده‌اند نیز پرداخته است؛ اموری که او را بر سلوک معنوی و ایمان دینیِ خاصِ خودش استوار کرده.
در این باره بیشتر نمی‌گویم و در ادامه، گزارشی کوتاه از کتاب می‌نویسم تا هم به کارِ معرفی آن بیاید و هم شناخت استادْ خرمشاهی. این کتاب «فرار از فلسفه» نام دارد و به قلم خود جناب خرمشاهی نوشته شده است؛ یعنی نوعی زندگی‌نامه‌ی خودنوشت است.

ویراست اولِ این اثر، پیش‌تر در سال ۱۳۷۶، در حجمی بسیار کمتر منتشر شده بود اما ویراست دوم با اضافات بسیار و تغییرات جدی که آن را به‌کلی، کتابی متفاوت و متمایز ساخته است،‌ توسط انتشارات قطره در سال ۱۴۰۱ منتشر شده است.

نثر جناب خرمشاهی در این اثر، به‌طور خودخواسته، نثری است حکایت‌گرانه و صمیمی که باعث شده است، خواننده خود را چون هم‌صحبتی ببیند که پیشِ‌روی نویسنده نشسته است و به نقل خاطراتش گوش می‌دهد.

چهارچوب کتاب
فرار از فلسفه در ۷ فصل، به‌علاوه‌ی ۲ پیوست عرضه شده است اما شاید بهتر است بگوییم کتاب پنج بخش عمده دارد:

۱. بخشی که به زندگی شخصی تا آغاز دانشگاه می‌پردازد و در آن، به‌نوعی، تاریخ‌نگاری اجتماعی درباره‌ی جامعه‌ی قزوین دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ خورشیدی هم شده است. دراین بخش، از خانواده‌ای که پسری به نام بهاءالدین در آن به دنیا آمد و رشد کرد می‌خوانیم تا محیط و زمانه‌ای که جوانان همسن او در آن روزگار می‌گذراندند.

۲. بخش دوم که وزن اصلی خاطرات در این بخش است، به زندگی از دوران دانشگاه تا انقلاب ۵۷ می‌پردازد. در این بخش است که با نحوه‌ی زبان‌آموزی خرمشاهیِ مترجم و چگونگی تربیت علمی او در دوران دانشگاه و همچنین با اساتیدِ نخبه و استثنائی‌اش آشنا می‌شویم.

۳. معرفی خانواده‌ی پدری و گزارشی از فعالیت‌های مؤلف در پژوهشگاه علوم انسانی و دایرةالمعارف تشیّع.

۴. بخش چهارم که معادل فصل چهارم نیز هست، «جهان غیب و غیبِ جهان» نام دارد و به نقل خاطرات و غرایبی می‌پردازد که نویسنده با آن‌ها مواجه شده است. در هر بخش هم علاوه بر گزارشِ خود، تفسیر و توضیحی برای جرح و تعدیل و گاهی تثبیت هرکدام بیان فرموده است.

۵. بخش آخر که به نظر بنده می‌توان آن را بخش ضمایم یا پیوست‌ها دانست، خود شامل سه فصل و ۲ پیوست است. پیوست ۱ مقاله‌ای است حدوداً ۷۰ صفحه‌ای درباره‌ی فلسفه. این مقاله‌ی بلند، دربردارنده‌ی نقدهای جناب خرمشاهی به فلسفه و نحله‌های فلسفی مختلف است و البته نظر ایشان را آنقدر واضح می‌کند که نتوان ایشان را به یکی از سنت‌های فلسفه‌ستیزِ مطرح مانند اهل حدیث یا اخباریون یا پوزیتویست‌ها نسبت داد!

گزارش کامل مرا در ویرگول بخوانید 
virgool.io/@Mohammad_Yusuflu
یا اینستاگرام
@yoosefv
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.