یادداشت رعنا حشمتی

نووه چنتو (افسانه 1900)
        «از آن کسانی نبود که آدم دائم از خودش می‌پرسد که این یارو خوشبخت است یا نه. نووه‌چنتو نووه‌چنتو بود، همین. وقتی می‌دیدیش، به فکر خوشبختی یا رنج نمی‌افتادی، حالتی داشت که انگار برتر از این حرفهاست، »
چقدر کافی بود متنش. دقیقا به اندازه. چقدر دوستش داشتم و چقدر درکش کردم.
این دنیا برام زیادی بزرگه، انتخاب‌ها زیادی وسیعه، و وقتی اینقدر بزرگه، دیگه انگار نمی‌تونی هیچ کاری کنی...
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.