بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت محدثه قاسم پور

                از وقتی فهمیدم برگزیده جایزه ادبی جلال شده و ۴۰۰ میلیون تومان به نویسنده کتاب تعلق گرفته، با یک نگاه بدبینانه دلم خواست کتاب بیروط رو بخونم. ببینم الکی این جایزه دادن یا نه واقعا باید می‌دادن! 

کتاب داستان شخصیتی به اسم یحیی که پدرش امام جمعه شهرستانی بوده اما به خاطر تندروی و افراط کنار گذاشته شده است. یحیی هم خودش طلبه بوده ولی به جایی رسیده که به همه چیز نقد دارد و حتی نماز هم نمی‌خواند. 

کتاب در قالب سفرنامه نوشته شده و در این بین يحيي به دنبال راهی برای فرار کردن از ترس‌ها و کابوس‌هایی که هر شب می‌بینه و ممکن افراد ناآشنا با ادبیات آن را در قالب ناداستان بدانند. 

کتاب به طوری ما رو با زندگی امام موسی صدر آشنا می‌کند  ولی به صورت غیر مستقیم. 

 پدیده مهاجرت از ایران هم درگیری اصلی شخصیت و یحیی دنبال پدری که ماندن‌ش در ایران رو براش معنا ببخشه. 

در پشت کتاب اومده: بیروط درباره بازگشت است، بازگشت انسانی که آرامش و رهایی‌‌اش را در جایی غیر از ایران می‌جوید. اما با یافتن پدر معنوی خویش مشتاقانه به پدر و وطن رجعت می‌کند. 

کل کتاب رو تو همین چند جمله پشت کتاب لو داده و تمام. 

در کل کتاب کمی حوصله سر بر چون دائم شخصیت توهم دارد و دائما در خواب و رویا است و این خواب‌ها به بیداری هم کشیده شدند. و خوندن کتاب کمی اعصاب می‌خواهد ولی این شخصیت همین شکلی و این رفتارها ازش طبیعی و جایی هم میگه که برای این مشکل به روانشناس هم مراجعه کرده است. 

برگشتن به داستان پیامبران و فلسفی حرف‌زدن هم از ویژگی‌های کتاب که این فلسفه سخت‌خوان کرده کتاب و هر مخاطبی اون رو نمی‌خونه.   

جشنواره‌ها خیلی تاثیری در محبوبیت کتاب‌ها ندارند چون این کتاب هنوز چاپ اول و ۵۰۰ تا ازش چاپ شده.

۴۱۷ ص است و نشر صاد که دید در جشنواره برنده شده جلد اون تغییر داد. کتاب شاهکار نیست، یه کتاب متوسط ولی ارزش خوندن داره برا مخاطب علاقمند به نوشتن. 
        
(0/1000)

نظرات

این کتاب همراه با کتاب "غم سوزی" در جایزه جلال برگزیده شد و جایزه ۲۰۰ میلیونی دریافت کرد که ظاهرا با توجه به بازخوردهایی که دارم میبینم انتخاب جالبی هم نبود. البته هنوز خوشبختانه یا متاسفانه نخوانده ام.
من کتاب دیگه ای به قلم نویسنده خواندم و رسما از قلم و طرز نگاهش ناامید شدم... قید خرید بیروط رو هم زدم.