یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1402/4/2
در مذمت دو امرِ غیراخلاقی: اخبارخوانی و غر زدن! 0- واقعا بیایید و اخلاقی زندگی کنیم و پیگیر اخبارِ فقرا نباشیم!!!!! 1- خب، یه عنوان نوشتم که ترغیب بشی و این متن را بخوانی. این یک فریب نبود. یک حرف جدی است. واقعا فکر کردی با اخباری که از فقر میخوانی فقر ریشهکن میشود؟ واقعا به خیالِ خامِ خودت فکر کردهای که وقتی کودکِ کاری را در خیابان دیدی و با یک فحش به مسئولین از کنارش رد شدی، علیه فقر قد علم کردهای؟ نه، تو صرفا دنکیشوت وار با بادِ هوا جنگیدهای. فقر هست، با همان قیافۀ زمخت، با همان قیافۀ زشت. فقر هست، در همان بیرون، در همان حوالی که غر زدنِ تو در هوا پودر شد و به هوا رفت. پس کاری کردی غیراخلاقی و صرفا نفسِ خودت رو آروم کردی؛ توضیح میدهم. فرض کن کسی تصویری از تصاویر دهشتناک فقر را دیده است. اگر شاخکهای وجدانش درست کار کند، باید جگرش بسوزد، باید آتش بگیرد. مگر میتوان انسان بود و فقر را دید و نابود نشد؟ مگر میتوان فقر را دید و آدم سابق ماند؟ بله میتوان، براحتی میتوان. یکی از این حربهها که مغزمان، خودمان یا هرچیزی پیاده میکند، غر زدن است. فقر را دیدهای و دلتسوخته است و گفتهای: «وای فقر بده»، «واقعا این مسئولین چه کار میکنند؟»، «این بخاطر اون فسادِ کذایی است» و امثال آن. خب، با این جملۀ تو آیا اون مسئله حل میشود؟ با این غر زدنِ دود شده و برهوا رفته، اون مسئول فاسد آدم میشود؟ نه. آن اختلاس به بیتالمال بر میگردد؟ خیر. اما خیالِ تو راحت شده است و گمان میبری کاری برای فقر کرده ای. اما این غرهای تو یک جوی سیاه و نان بر سرِ سفرۀ آن فقیر هم نشده است. پس کاری کرده ای غیراخلاقی. فقر را دیدهای اما حداقل کاری برایش نکرده ای. البته اینجا پارادوکسی هست، پارادوکسی میانِ امر فردی و امرِ اجتماعی. در ساحت فردی، این غرزدنها تماما غیراخلاقی است. راهی است خودخواهانه برای نوازشِ حسِ نوعدوستیِ بدردنخورت! اما در ساحتِ جمعی، این غر زدنها هزینۀ خبط و خطا را برای مقصرین زیاد میکند. البته نه هر غرزدنی، غرزدنِ سازمانمند و درستوحسابی. و الا اگر 30یا40 هزارنفر هم یک کارزار را برای فلان فساد امضا کنند، کک هیچکس نمیگزد. 2- اخبار خواندن هم دردی از کسی دوا نمیکند. فرض کن در اخبار خواندی فلان کس آمده است و گفته است که از بس در مدیریت صندوقهای بازنشستگی خرابکاری کرده ایم که باید برای رفع ناترازیِ این صندوقها تکهپارههای جانِ ایران، برخی از جزائر این کشور عزیز را بفروشیم. ببین تو اصلِ این انذار را نفهمیدهای و گیر دادهای با آن دلسوز که برای انذار دادن، هشدار داده است که شاید به وطنفروشی بیافتید برای رفع این کلان معضل ملی. حالا شما عصبانی میشی و شلوغ میکنی و نتیجه آن میشود که آن کسی که انذار داده است، برکنار میشود. صندوقها چه شد؟ ببین قراره تا چندسالِ دیگه یکجوری رسِ این مملکت را بکشد که بچههای منِ 20ساله که هیچ، در میانسالیِ خودم هم بحران بزند به سراسر مملکت. خب، اخبار خوندی و فکر کردی مسئله حل شده است. البته انتظار که نمیرود همه متخصص سیاسگذاری باشند و از ساختار و شرایط صندوقها و راهحلهای پرامتری و ناپارامتری برای حلِ این معضل آشنا باشند. اما وقتی در دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه تهران، یک برنامه برای بررسی صندوقهای بازنشستگی (تازه پس از تمام این بحرانها و هایپ خبری شدن) گذاشته میشود، هیچ کدام از دانشجویان نیایند. البته حق میدهم به دانشجویان که از دغدغه تهی شده اند؛ کی به این حرفِ جوجه بچهها گوش میده؟ دانشجوی چیه؟ اصلا جامعه چیه؟ خب دور نشم، اخبار این وسط چی میگه؟ یک خط خبر میخوانی و از این لینک به آن لینک میروی و تیتر اخبار را میخوانی. کدام تحلیل کدام بررسی؟ واقعا خواندنِ خبرِ فلان سیل در هند که صدها نفر را کشته، چه کمکی به آن بیچارهها میکند؟ تو باید برای تغییرات اقلیمی بجنگی که در اخبار سرتیتر نمیاد (لااقل در ایران!). ماجرای پاردوکسی که بین ساحت فردی و جمعی بود، در مورد اخبار هم صادقه. اول میخواستم معرفی اجمالی کتاب را در اول بذارم، اما فکر کردم باید کاری کنم که ضرورت این کتابها مشخص بشه. خلاصه من اصلا اخبار را دنبال نمیکنم، ولی شهروندِ این کشورم و غرق در دغدغههایش. من آدمِ خاصی نیستم، ولی فهمیدم باید جری باشیم. اما اخبار و غرزدن راهش نیست. این کتاب را حداقل سه بار کامل خوانده ام و با بچههای سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران، حلقه مطالعاتی برایش تشکیل داده ایم. در کانال تلگرامِ انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی، میتونید بهش دسترسی داشته باشید. الان دسترسی به تلگرام ندارم، اگه بعدا این متن را خواندید و دیدید لینک نیست، لطفا یادآوری کنید بهم. 3) در این کتاب که در اصل مجموعی از 8مقاله است با امهات موضوعات سیاستگذاری اجتماعی آشنا میشویم. اهمیت کتاب در این است که 8متنِ درستوحسابی را در خود دارد و خواننده اگر این مقالات را به خوبی بخواند، در 8حوزه اساسی در حدِ آشنایی با مفاهیم اساسی، بسیاری چیز یادخواهد گرفت. به نظرم بهتر است لیستِ فصول کتاب: 1. مقدمهای بر سیاستگذاری اجتماعی در ایران 2. تحول نهادهای رفاه اجتماعی در ایران 3. سیاستگذاری در سلامت در ایران و نظام سلامت 4. سیاسگذاری آموزشی در ایران 5. صندوقهای مستمری/بازنشستگی در ایران 6. سیاستهای مسکن گروههای کمدرآمد و آسیبپذیر در ایران 7. چالشهای اشتغال در ایران معاصر 8. فقر و سیاستهای کلان اقتصادی در ایران یک موضوع اساسی دیگر در این کتاب، ترکیب نویسندگانی است که به نیکو صورت ممکن توسط دکتر علاءالدینی سامان یافته. از اقتصاددان و عالمان علوم اجتماعی، سیاستگذاری و جامعهشناس در لیست مولفان مقالات این کتاب هست که علاوهبر جامعیت موضوعی، یک نوعی چندصدایی در کتاب موجود است که به نظر من بجای آسیبِ جدی به کتاب کمک حال بوده است (البته در کلان مسئله ذهنِ من این چندصدایی میتواند اندکی در مسئله «چند زبانی علوم اجتماعی» جای ویژهای داشته باشد).
(0/1000)
نظرات
1403/1/14
الان یه سوال: من قبلا صرفا به این کتاب امیتاز داده بودم و متن ننوشته بودم، الان صرفا در «ویرایشِ یادداشت» متن رو نوشتم و متن به دیگران نشان داده نمیشه. یکی دوتا حربه هم سعی کردم برم ولی فکر کنم اثر نداده. الان اینو به عنوان پست منتشر کنم اوکی میشه؟ یعنی نمیشه به یک کتاب امتیاز بدیم و بعد چند وقت برایش مرور بنویسیم و بعد از مرور نوشتن بره در فیدِ خلق الله؟ @behkhaan_ir
7
0
سیده زینب موسوی
1403/1/14
4